مرجع عالیقدر حضرت آیت الله یعقوبی (حفظه الله): تبلیغ و دعوت به سوی خداوند متعال، رسالت همه انبیاء الهی (علیهم السلام) است. که این مهم جز با انتشار علم و آگاهی و بصیرت در میان مردم و به صورت گسترده، توسط حوزه‌های علمیه، انجام نمی‌شود.

| |زمان مطالعات : 460
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله یعقوبی (حفظه الله): تبلیغ و دعوت به سوی خداوند متعال، رسالت همه انبیاء الهی (علیهم السلام) است. که این مهم جز با انتشار علم و آگاهی و بصیرت در میان مردم و به صورت گسترده، توسط حوزه‌های علمیه، انجام نمی‌شود.
  • Post on Facebook
  • Share on WhatsApp
  • Share on Telegram
  • Twitter
  • Tumblr
  • Share on Pinterest
  • Share on Instagram
  • pdf
  • نسخه چاپي
  • save

 مرجع عالیقدر حضرت آیت الله یعقوبی (حفظه الله): تبلیغ و دعوت به سوی خداوند متعال، رسالت همه انبیاء الهی (علیهم السلام) است. که این مهم جز با انتشار علم و آگاهی و بصیرت در میان مردم و به صورت گسترده، توسط حوزه‌های علمیه، انجام نمی‌شود.

بسمه تعالى

چهارشنبه

3 صفر المظفر، 1444

مطابق با 9 شهریور 1401 شمسی

مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد یعقوبی (دام ظله)، بر لزوم توجه به دو جنبه ملازم یکدیگر که در آیه «نفر» به آنها دعوت شده و هیچ گاه از هم جدا نمیشوند، یعنی طلب علم و دعوت به سوی خداوند متعال و تبلیغ احکام او، با دقت و قبول مسئولیت، تأکید کردند. آنجا که میفرماید:

«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ‏ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون؛ پس چرا از هر فرقه‏اى از آنان، دسته‏اى كوچ نمى‏كنند تا در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را ـ وقتى به سوى آنان بازگشتند ـ بيم دهند؛ باشد كه آنان بترسند؟»[1]

ایشان در ضمن این دیدار ـ که در دفترشان در نجف اشرف و در جمع فضلا و طلاب، پیش از آغاز فعالیت تبلیغی خود در ایام زیارت مقدس اربعین ایراد فرمودند ـ از فرهنگ حاکم در حوزههای علمیه و میان بسیاری از طلاب اظهار تأسف کردند؛ کسانی که در انجام مسئولیت اولی که آیه شریفه بدان فرا میخواند یعنی طلب علم و تحصیل و اشتغال به دروس، کوتاهی میکنند. چه رسد به مسئولت دوم که دعوت به سوی خداوند متعال و تبلیغ احکام دین و اعتقادات صحیح و بالا بردن سطح آگاهی و بصیرت مردم است.

ایشان افزودند: این نوع تفکر، نشان از عدم درک آیه کریمه و کم کاری در تطبیق مصادیق آن در عرصه واقع و آنچه شارع مقدس اراده کرده و از زبان اهل بیت (علیهم السلام) بیان فرموده، دارد. در حدیث شریفی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «من آن مجالس را دوست دارم. پس امر ما را احیا کنید. رحمت خداوند بر کسی که امر ما را احیا کند».[2]

در عیون اخبار الرضا (علیه السلام) آمده که هروی گوید: از حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شنیدم که میفرمود: «خداوند رحمت کند بندهای را که امر ما را احیا کند». به ایشان عرض کردم: امر شما چگونه احیا میشود؟ فرمود: «علوم ما را فرا میگیرد و به مردم میآموزد؛ چه آنکه اگر مردم محاسن سخن ما را میدانستند، قطعا از ما پیروی میکردند».[3]

یعنی با آموختن علوم اهل بیت (علیهم السلام) و آموزش دادن آنها به مردم، امر آن بزرگواران زنده میشود.

این روشنترین مصداقِ بقیه آیه شریفه نفر است: «تا قوم خود را ـ وقتى به سوى آنان بازگشتند ـ بيم دهند؛ باشد كه آنان بترسند».

این بخش از آیه بیانگر آن است که تمرکز بر دروس و تحصیل، مادامی که با فهم درست از مسئولیتهای خویش به عنوان طلبه علوم دینی، همراه نباشد کفایت نمیکند؛ زیرا که آن تنها نیمی از راه است و هدف اصلی با آن به تنهایی تأمین نمیشود. لذا باید پایبند به هدف بوده و به سوی آن حرکت کنیم.

تبلیغ دین، رسالت و وظیفه همه انبیاء الهی (علیهم السلام) است: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللهَ وَ كَفَى بِاللهِ حَسِيباً؛ همان كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مى‏كنند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند. و خدا براى حسابرسى كفايت مى‏كند».[4]

با توجه به این امر، طلاب باید از آن بزرگواران (علیهم السلام) الگوبرداری کنند و به صفت شجاعت درآیند و از محدودیتها و قیودی که توسط سنتهای ساختگی ایجاد شده و در جامعه رواج پیدا کرده است و فاقد مبنای شرعی هستند، بلکه مخالفت سیره اهل بیت (علیهم السلام) میباشند، رها شوند.

این سیره و روش عالمان عامل است؛ کسانی که خود را برای خداوند متعال خالص کرده و جز او را مدّ نظر نداشته و نام خود را در صفحه تاریخ جاودان کردند. لذا آنچه برای دلسرد کردن اراده حوزههای علمیه و توجیه انجام ندادن وظیفه رسالت تبلیغی، گفته شده و میشود، خیال و از وسوسههای شیطان میباشد: «إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ در واقع، اين شيطان است كه دوستانش را مى‏ترساند؛ پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد».[5]

معظم له از این وضعیت و گسترش فرهنگی که برخی برای تدام آن تلاش و بخش اعظم طلاب، بدون تفکر و تأمل از آن پیروی میکنند، ابراز تأسف کرد.    

آنگاه در مقام پرسش فرمود: آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطیب نبودند؟ آیا امیر المؤمنین (علیه السلام) خطیب نبودند؟ آیا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) خطیب نبودند؟ پس چرا گفتگوی مستقیم علماء با امت، نقص محسوب میشود؟! و چرا ملت مستقیماً به سخن رهبران خود گوش نمیدهد و آن را از سرچشمه زلالش نمیگیرد؟

حال آنکه ما میراث امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در اختیار داریم. از جمله توصیههای آن حضرت به عامل خود در مکه، قثم بن عباس این است:  «بين تو و مردم پيام رسانى جز زبانت، و دربانى جز چهره‏ات نباشد»[6].

یعنی مردم باید مستقیم و بدون واسطهای که به نمایندگی از تو صحبت میکند، سخنت را بشنوند. این سیاست امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ادب اهل بیت (علیهم السلام) است که شایسته پیروی و استفاده میباشد.

آیت الله یعقوبی (دام ظله) دوباره تأکید کردند: باید از فضای زیارت مبارک اربعین، برای دعوت به سوی خداوند متعال، آگاهی بخشی مردم و هدایت آنها و کنار گذاشتن همه عوامل تفرقه و جدایی استفاده کرد. مردم هر ساله منتظر این زیارت هستند و یک فرصت عالی برای میلیونها نفر است تا با طلاب حوزه علمیه دیدار کنند و به صورت مستقیم سخن آنها را بشوند. موکبهایی که برای ارشاد و هدایت آماده شده را ببینند و فضای معنوی که خداوند بزرگ به پاس شهادت ابو الاحرار، امام حسین (علیه السلام) مرحمت کرده را درک کنند؛ زیرا مردم معمولا در طول سال از کانونهای مذهبی دور بوده و به دغدغههای زندگی مشغولند.

همچنین این زیارت پربرکت به لطف خداوند و گذر زمان به یک اجتماع جهانی بزرگ تبدیل شده است که ملیتها مختلف در آن گرد هم میآیند و عرصهای باز، برای دعوت به سوی خدای متعال و گسترش آگاهی و معرفت است.

شاهد آن، روایت شریفی است که حضرت زهراء (سلام الله علیها) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است. ایشان میفرماید: از پدرم شنیدم که میفرمودند: «علمای شیعیان ما آنگاه که در قیامت محشور میشوند، بر اساس زیادی علمشان و بر اساس تلاشی که در راه ارشاد بندگان خدا متحمل شدهاند، خلعتهای کرامت الهی پوشانده میشوند. تا جایی که به برخی از آنها، به اندازه یک میلیون حلّه نور افکنده شود. سپس منادی پروردگار ما ندا میدهد: «ای سرپرستان ایتام آل محمد (صلی الله علیه و آله)! و ای کسانی که شأن و منزلت آنها را بالا بردید، آن هنگام که از پدرانشان (امامان) جدا بودهاند!».[7]

در این حدیث شریف، به دو امر مهم اشاره شده است که شرط به دست آوردن خلعت کرامت است: اولی «کثرت علوم آنها» است. که این به تنهایی برای رسیدن به مطلوب کافی نیست، بلکه مثلاً «علّامه» شدن، تنها به خود طالب علم سود میبخشد یا اینکه میتواند دروس سطوح عالی مانند کفایه و مکاسب را تدریس کند و تعدادی شاگرد دور او جمع شوند.

پس این مورد مادامی که با شرط دوم یعنی تلاش برای ارشاد بندگان خدا، همراه نشود، به تنهایی کافی نیست و در واقع هدف مهمتر و منظور از مورد اول میباشد.

در ادامه، روایت میفرماید: ای سرپرستان ایتام آل محمد و ای کسانی که شأن و منزلت آنها را، آن هنگام که از پدرانشان یعنی امامان جدا بودهاند، بالا بردید. این مردم یتیمانی هستند که از پدران اصلی خود جدا شدهاند و از برکت ایشان محروم گشتهاند؛ زیرا در روایت دیگری از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «علی جان! من و تو، دو پدر این امت هستیم».[8]

آنگاه در ادامه، مرجع عالیقدر، جمع فضلا و اساتید حوزه علمیه حاضر در جلسه را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: بنابر روایت شریف، شما علما، وارثان انبیاء هستید: «العلماء ورثة الأنبیاء»[9] و به مثابه پدران این امت میباشید و آنها «یتیمان» شما هستند و مسئولیتشان بر دوش شما است. پس عجله کنید و در هدایت و مراقبت آنان از هیچ کوششی دریغ نکنید. چه کسی میداند، شاید برخی از این یتیمان در روز قیامت جلوی ما را بگیرند و بگویند: من همسایه تو بودم، یا من همان بقالی بودم که از او خرید میکردی، من راننده تاکسی بودم که کرایه میکردی، یا اینکه همکار تو و یا همراه تو در سفر حج بودم. روزهایی را با هم گذراندیم، ولی تو فلان مسأله را به من یاد ندادی، وضو و نماز مرا درست نکردی، به این خیر رهنمون نشدی، از آن عمل زشت منعم نکردی و فلان نصیحت را نکردی و مانند آن.

بر این اساس میتوانید حدس بزنید که چند نفر امکان دارد ما را در روز قیامت نگه دارند و درباره خود و حقشان مورد بازخواست واقع شویم؟

در پایان جلسه، آیت الله یعقوبی (دام ظه) مبلغان را به این دعوت کردند که نگاهی میدانی و از نزدیک داشته باشند تا بدانند که برای زائران ـ که دارای ملیتها و گرایشهای مختلف هستند ـ درباره چه چیزی باید صحبت کنند که متناسب با شرایط فعلی، مناسبت، چالشهای معاصر، مسائل و مشکلات فکری، عقیدتی، اجتماعی و اخلاقی باشد. که در رأس همه امور، اقامه نماز جماعت در همه اوقات نماز و تشریح احکام شرعی مهم، مانند وضو و نماز و مراجعه به مرجع تقلید  جامع الشرائط است.

به علاوه باید سخنان پندآموز بگویند و به زائران نصیحتهایی را تقدیم کنند که در روزگاری که وسوسههای پی درپی، جهان اسلام را درنوردیده، به آنها سود رساند و گرفتار شبهات و دامها نشوند.

دیگر اینکه آگاهانه درباره حرکت امام حسین (علیه السلام) مطالعه کنند که ما در زیارت اربعین، آن سرور شهید را اینگونه توصیف میکنیم: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ؛ خون قلب را در راه تو بخشید تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمرامی برهاند».[10]

پس شایسته نیست که میلیونها زائر امام حسین (علیه السلام) در حالی به خانه و وطن خود بازگردند که توشهای معنوی به دست نیاوردهاند.

همچنین ایشان به یاد آوری حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و معرفی امر و ظهور مقدس آن جناب و راههای احیای آن، آماده سازی زمینه ظهور حضرتش به شکل درست، ردّ ادعاهایی که به اشکال مختلف به ایشان نسبت داده میشود، توصیه فرمودند.

 

 



[1]. سوره توبه، آیه 122.

[2]. بحار الأنوار، ج44، ص282، حديث 14.

[3]. عيون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 307.

[4]. سوره احزاب، آیه 39.

[5]. سوره آل عمران، آیه 175.

[6]. نهج البلاغة، 457.

[7]. بحار الأنوار، ج ٧، ص ٢٢٥.

[8]. بحار الأنوار، ج 23، ص 128.

[9]. الکافي، ج1، ص32.

[10]. مفاتيح الجنان، زيارت اربعين.