دو خطبه نماز عید قربان 1443

| |زمان مطالعات : 350
دو خطبه نماز عید قربان 1443
  • Post on Facebook
  • Share on WhatsApp
  • Share on Telegram
  • Twitter
  • Tumblr
  • Share on Pinterest
  • Share on Instagram
  • pdf
  • نسخه چاپي
  • save

ارتباط فساد و صلاح زندگی با اعمال مردم[1]

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا [سزاىِ‏] بعضى از آنچه را كه كرده‏اند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند».[2]

کلمه «ظَهَرَ» ـ آنگونه که در کتاب المفردات آمده ـ به این معنا است: روشن و آشکار شد، یا زیاد و شایع گردید، پس از آنکه وجود نداشته یا مخفی و پنهان از دیده‌ها بوده. مانند چیزهایی که در دل زمین است و سپس بر روی سطح آن می‌آید.

همچنین ممکن است به معنای چیرگی و فائق آمدن باشد. همانطور که در این آیه شریفه می‌خوانیم: «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً؛ چگونه با اينكه اگر بر شما دست يابند، درباره شما نه خويشاوندى را مراعات مى‏كنند و نه تعهّدى را».[3]

کلمه مظاهره به معنای معاونت و یاری کردن نیز از همین کلمه «ظهر» مشتق شده است: «وَ ظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ؛ و در بيرون‏راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‏اند».[4]

کلمه «فَساد» به معنای خارج شدن چیزی از حدّ اعتدال است؛ چه کم باشد و چه زیاد. و متضاد آن صلاح است. این هر دو معنای متضاد، در قرآن کریم به کار رفته‌اند. فساد، بیانگر حالت اختلال در نظم یک چیز و ترکیب آن و انحراف از مسیرش به سوی هدفی مورد نظر که به سعادت و زندگی خوب می‌انجامد، می‌باشد. این انحراف، آثار بدی را به دنبال دارد و افراد را از منافع مورد انتظار، محروم می‌سازد.

گاهی اختلال در نظام هستی اتفاق می‌افتد، همانطور که در آیه شریفه آمده است: «وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ؛ و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مى‏كرد، قطعاً آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى‏شد»[5]. گاهی هم در افعال است: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ؛ و چون به آنان گفته شود: «در زمين فساد مكنيد»، مى‏گويند: «ما خود اصلاحگريم‏»[6] و آیات: « الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ * فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ؛ همانان كه در شهرها سر به طغيان برداشتند، و در آنها بسيار تبهكارى كردند».[7]

جمله «فِي البَرِّ وَ البَحرِ»، کنایه از گستردگی فساد در همه زمین است. همانطور که می‌گوییم: «شرق و غرب را فرا گرفته است». یا اینکه مراد حقیقی آن این است که فساد، خشکی و دریا را در دو سطح واقعیت هستی و افعال بشری، فرا می‌گیرد. از جمله موارد اول (واقعیت هستی)، آلودگی محیط زیست، گرم شدن کره زمین، آتش سوزی‌ها، طوفان‌های شدید، گسترش اپیدمی‌های مرگبار و بیماری‌های مهلک، بحران‌های اقتصادی، بیایان‌زایی، کمبود آب، قحطی، زمین لرزه‌ها، سیل‌ها، انتشار گازهایی که لایه اوزون را از بین می‌برند و مانند آن می‌باشد.

و فساد افعال مانند شرک، بی‌دینی، قتل، زنا، دزدی، ربا، نوشیدن مسکرات، خیانت، ظلم و تعدّی، تعصب، کینه، نفرت، قطع رابطه، جنگهای بی‌حاصل، انتشار سلاح‌های کشتار جمعی، ازدواج همجنس‌گرایان و جنایات و جرایم بزرگ دیگر است.

آنچه دریا مشاهده می‌کند، مانند فسق و فجوری است که در سواحل آن اتفاق می‌افتد، و کشتی‌هایی است در سواحل خلیج پهلو می‌گیرند و زنان فاحشه و شراب را با خود آورده و به مسلمانان به منظور فاسد کردن آنها می‌فروشند.

فساد دریا هم چیزهای است که در درون آن اتفاق می‌افتد، مانند انفجارهای هسته‌ای و کشتن موجودات زنده آنها، ناوگان‌هایی که در دریا پرسه زده و به آخرین فن آوری نظامی برای ترساندن مردم مجهز بوده، تا آنها را محاصره و تسلیم مستکبران کنند.    

از جمله مثال‌های فساد دریا، گردن فرازی بشر در مقابل قوانین حفظ محیط زیست است که به کمی باران انجامیده و زندگی موجودات زنده دریاها را به خطر می‌اندازد.  

مرحوم قمی در تفسیر خود از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: «زندگى موجودات دريا به وسيله باران است. هنگامى كه باران نبارد هم خشكى‌ها به فساد كشيده مى‌شود، و هم دريا، و اين هنگامى است كه گناهان فزونى گيرد».[8]

برخی از بزرگان معاصر به نقل از کسانی که در ساحل دریا زندگی می‌کنند می‌گویند: «فایده باران برای دریا، بیشتر از بیابان است».[9]

ما باید فساد در حوزه‌های متعدد عقیدتی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اخلاقی، فکری و اجتماعی را درک کنیم.

بزرگترین فساد، انحراف عقیده از خط توحید به سوی شرک و کفر و الحاد است؛ زیرا آن عامل هر انحراف و فسادی است: «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ؛ همانا شرک، ستمی بزرگ است».[10]

امام باقر (علیه السلام) این آیه شریفه را در صحیحه محمد بن مسلم بر حادثه سقیفه، زمانی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) را از مقام خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کنار زدند، تطبیق می‌کنند.[11]  

سرعت انحطاط و بزهکاری مردم در سالهای اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است، به گونه‌ای که هیچ کس تصورش را هم نمی‌کرد. تا جایی که قوانینی را برای ترویج همجنس‌گرایی و تغییر جنسیت حتی برای کودکان بدون اجازه والدین وضع کرده‌اند. و این همه، به نام آزادی و حمایت از آنها صورت می‌گیرد. آنها را قربانی خشونت جلوه می‌دهند و کسانی که از آنها انتقاد کنند را مجازات می‌کنند.

نمی‌دانم چرا آزادی برای کسانی که فساد را ترویج می‌کنند تضمین می‌شود، نه برای کسانی که نظر خود را در نفی فساد بیان می‌کنند؟!

فردی که مقیم سوئد است می‌گوید: من نمی‌توانم مانع دوستی پسر یا دخترم با همجنس‌گرایان شوم؛ زیرا اگر این موضوع مبنی بر بی‌گناهی فرزندان از من نقل شود، پدر از یک تا شش سال حبس می‌شود.

این قسمت از آیه بیانگر گستردگی این حالت فساد و گسترش آن در همه زمین اعم از دریا و خشکی و تسلط آن بر همه امور است؛ تا اینکه مؤمنان در اقلیت و ضعف قرار می‌گیرند و اسلام دوباره غریبانه باز می‌گردد همانطور که غریبانه آغاز شد[12]؛ حتی در بین کسانی که منتسب به آن هستند. لذا اگر بخواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی و همگان را به اجرای احکام دین فرا بخوانی، عمل شما مذموم خواهد بود. تا اینکه خداوند زمین را از عدل و داد به دست مبارک مهدی موعود (علیه السلام) پر کند، همانطور که از ظلم و ستم پر شده است.

نکته قابل توجه این است که قرآن کریم برای بیان پیروزی ایمان و غلبه و تسلط آن بر همه نظام‌ها و ایدئولوژیهای دیگر، از همین کلمه «ظَهَرَ» استفاده کرده است. خداوند متعال می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ؛ او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند».[13]

 

«بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»: سپس آیه در این قسمت، علت وقوع این فساد و نابسامانی را به اعمال خود مردم برمی‌گرداند؛ زیرا آنان هستند که این بلاها را با حماقت و جهل و غرور و پیروی از شهوات و تسلیم شدن در برابر شیاطین جن و انس، بر سر خود می‌آورند. پس عامل این بلاها، خشم طبیعت و چیزهای دیگر که بر زبانها جاری است، نمی‌باشد.

حال که علت مشخص باشد، درمان باید معطوف به رفع آن باشد و درمان نتایج و عوارض آن کافی نیست. درست مانند پزشک ماهری که به درمان ظاهر بیماری مانند سردرد و بی‌اشتهایی اکتفا نمی‌کند، بلکه برای تشخیص و درمان بیماری، معاینه و آزمایش‌هایی انجام می‌دهد.

اما غربِ نادان و غوطه‌ور در شهوات، از منطق عقل پیروی نمی‌کند. آنها اخیراً به بیماری سختی مبتلا شده‌اند که آن را آبله میمون می‌نامند و اعتراف کرده‌اند که علت آن ازدواج همجنس‌گرایان است. شیوع گسترده آن این روزها، پس از گردهمایی بزرگ همجنس گرایان بود که تقریبا دو ماه قبل در انگیس با حضور هشتاد هزار نفر بر پا شد. آنها به جای اینکه همجنس‌گرایی را کنار بگذارند و خطر آن را به مردم گوشزد کنند، مردم را به واکسن آبله میمون دعوت کردند!

و اینچنین این جاهلان، بشریت را در معرض بلاهایی بی‌سابقه قرار می‌دهند؛ زیرا آنها فسادهای بی‌سابقه‌ای ایجاد کرده‌اند. این همان معنایی است که در حدیثی از امام رضا (علیه السلام) آمده است. ایشان می‌فرماید: «هرگاه بندگان گناهی را که در گذشته انجام نمی‌دادند، ابداع کنند، خداوند هم بلایی که از قبل نمی‌شناسند بر سرشان فرود می‌آورد».[14]

این قسمت از آیه، به یک حقیقت مهم اشاره می‌کند و آن این است که علت مصیبت‌هایی که انسان در معرض آنها قرار می‌گیرد، خود اوست؛ حال چه به عنوان یک فرد و یا به عنوان بخشی از جامعه و آنچه دیگران بدان مبتلا می‌شوند، او نیز مبتلا می‌شود. این حقیقتی است که قرآن کریم آن را بارها تکرار کرده است: «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا؛ هر چه از خوبيها به تو مى‏رسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى‏رسد از خود توست؛ و تو را به پيامبرى، براى مردم فرستاديم، و گواه بودن خدا بس است».[15]

و می‌فرماید: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ؛ و هر [گونه‏] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسيارى درمى‏گذرد».[16]

و یا می‌فرماید: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ؛ و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مى‏رسيد، پس [ساكنانش‏] نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‏دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم‏] آن چشانيد».[17]

و می‌فرماید: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ اين [كيفر] بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته تغيير نمى‏دهد، مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند تغيير دهند، و خدا شنواى داناست».[18]

روایت‌های زیادی هم بدان اشاره دارند. از جمله فرمایش نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «رگی حرکت نمی‌کند و قدمی نمی‌لغزد، مگر به جهت کردار پیشین شما است و آنچه خداوند می‌بخشد، بیشتر است».[19]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «تعداد کسانی که با گناهان می‌میرند بیشتر از کسانی است که به واسطه سرآمدنِ عمرشان می‌میرند».[20]

در این مطلب، انذار و دعوت صادقانه‌ای به ترک کردن گناهان است، تا خود را از بلاها دور کنند و به آنچه امت‌های گذشته گرفتار شدند، گرفتار نشوند. این ملازمه بین صلاح انسان و صلاح هستی و اطراف او و فساد آن دو را قبلا توضیح داده‌ام.

این امر، تصور رایج در بین عموم مردم که بلاها را به خداوند متعال نسبت می‌دهند، تصحیح می‌کند. لذا اگر حادثه رانندگی برای کسی پیش آید، می‌گوید: «این امتحانی از جانب خدا است»، یا اگر به جهت مراعات نکردن توصیه‌های پزشکی بیمار شود، آن را آزمایشی از سوی خداوند می‌داند.

این تصور خطرناکی است؛ زیرا موجب اعتراض به خداوند تبارک و تعالی، یا بدگمانی به او و یا شک در وجود او و یا بیزاری از ایمان می‌شود و «خدا منزّه است از آنچه در وصف مى‏آورند».[21]

یکی از مهمترین چیزهایی که ملحدان به آن استناد می‌کنند، نسبت دادن شرور به خالق است و حال آنکه مشخص شده است که این امر به طور مستقیم یا غیر مستقیم، نتیجه عمل خود انسان است؛ زیرا برخی از گناهان باعث آسیب به همه مردم، بلکه به همه مخلوقات می‌شود. خداوند سبحان می‌فرماید: «وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ؛ و اگر خداوند مردم را به [سزاى‏] ستمشان مؤاخذه مى‏كرد، جنبنده‏اى بر روى زمين باقى نمى‏گذاشت، ليكن [كيفر] آنان را تا وقتى معيّن بازپس مى‏اندازد، و چون اجلشان فرا رسد، ساعتى آن را پس و پيش نمى‏توانند افكنند».[22]

و می‌فرماید: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً؛ و از فتنه‏اى كه تنها به ستمكاران شما نمى‏رسد بترسيد و بدانيد كه خدا سخت‏كيفر است‏».[23]

بله، در آیات شریف قرآن و روایات، فعل منسوب به خداوند است، به این اعتبار که او این قوانین هستی و تأثیرگذار بر زندگی انسان را وضع کرده است. ولی خداوند متعال آنها را به جهت مصلحت بندگان قرار داده و آنها هستند که از آنها سوء استفاده می‌کنند.

مانند قانون گرانش (جاذبه) که برای پایداری زندگی لازم است و بدون آن، نه سنگی بر روی سنگ قرار می‌گیرد و نه پایی بر روی زمین راه می‌رود. همانطور که در فضانوردان می‌بینید. اما اگر فرد خود را از بلندی پرتاب کند و استخوان‌هایش خرد شود و بر اثر نیروی جاذبه بمیرد، این عمل و گناه تقصیر قانون جاذبه نیست، بلکه به جهت سوء فعل انسان است. پس باید از همه چیزهایی که مردم را از خالق بزرگ متنفر می‌سازد، دوری کنیم. از جمله این باور که بدبختی‌هایی که برای انسان‌ها پیش می‌آید، به دست خداوند است و او منزه است از آنچه توصیف می‌کنند.

از آیه شریفه چنین برداشت می‌شود که تا زمانی که مردم در نهان مرتکب گناه شوند و آشکارا بدان مبادرت نورزند، بلا محدود است و ممکن است محدود به خود آنها شود. اما اگر فساد را آشکار سازند و آشکارا مرتکب گناه شوند، بلا و مصیبت بزرگ و عمومی خواهد بود.

این معنا در روایات شریف آمده است. مثلا از وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) روایت شده که فرمودند: «هرگز در ميان مردمى زشتكارى به طور آشكار پديد نيامد، جز اينكه طاعون و بيماري‌هاى بى‏سابقه در ميانشان شايع گرديد (این یک توصیف کلی از همه اپیدمی‌های عمومی مانند ویروس کرونا است) و بیماری‌هایی که در گذشتگان ایشان سابقه نداشته».[24]

باز فرمودند: «معصيتى را كه شخص در پنهانى مرتكب مى‏شود، زيانش جز او را نخواهد گرفت، ولى هر گاه آن را آشكارا مرتكب شود و از طرف مردم سرزنش نشود، زيانش عمومى خواهد گشت».[25]

 

«لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا»: آشکار سازی فساد در خشکی و دریا هیچ گونه دخلی به خداوند متعال ندارد؛ چرا که به صورت کلی از آنها نهی کرده و او سنت‌ها و قوانین جاری در جهان هستی را مختل نمی‌کند؛ زیرا خداوند متعال انسان را در آنچه انجام می‌دهد، آزاد و مختار قرار داده تا مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرد و بر اساس آنها مستحق پاداش یا مجازات شود.

پس می‌گذارد تا نتیجه بعضی از کارهایی که کرده‌اند را بچشند و نه همه آنچه را انجام داده‌اند؛ زیرا دنیا سرای جزای کامل نیست، و آن به آخرت واگذار شده است: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛ پس هر كه هموزن ذرّه‏اى نيكى كند [نتيجه‏] آن را خواهد ديد، و هر كه هموزن ذرّه‏اى بدى كند [نتيجه‏] آن را خواهد ديد».[26]

و چون خداوند سبحان از بسیاری می‌گذرد ـ همانطور که در سوره شوری گذشت ـ که اگر این عفو خداوند و حمایت فرشتگان از انسان در برابر شرور نبود، آنگونه که آیه شریفه می‌فرماید: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؛ براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مى‏كنند»[27]، ساکنان زمین در یک فاجعه واقعی قرار می‌گرفتند[28] و به جهت اقدامات احمقانه کسانی که رهبری جهان را به عهده دارند و سلاح‌های کشتار جمعی که در اختیار گرفته‌اند، زندگی نیست و نابود می‌شد.

چشاندن عذاب، یا به جهت عمل خود ایشان است. زمانی که به صورت حقیقی و بدِ خود برایشان ظاهر می‌شود، و آنچه لذت می‌پنداشتند به درد تبدیل می‌شود، یا آنچه را گمان می‌کردند خیر است، به شر مبدّل می‌گردد، و یا اینکه نتیجه عواقب وخیم بعضی کارهایشان را به آنها می‌چشاند. که این هر دو انتقام گرفتن از آنها نیست؛ زیرا خداوند متعال از جهانیان بی‌نیاز است و گناهِ بندگان به او آسیبی نمی‌رساند و عبادت کردن آنها هم بر او چیزی نمی‌افزاید. او بندگان خود را دوست دارد و خیر و رحمت را برایشان می‌خواهد: «كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ؛ او رحمت را بر خویشتن واجب کرده است».[29]

در حدیثی قدسی آمده است: «مردم عائله من هستند. محبوبترين آنان در نزد من كسانى هستند كه به يكديگر محبّت داشته باشند و در برآوردن حوايج يكديگر تلاش و كوشش كنند»[30]. آیا پدر عاقل یک خانواده را دیده‌ای که بخواهد به خانواده‌اش شرّ برساند؟!

 

«لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»: هدف از چشاندن نتیجه برخی از کارهایی که انجام داده‌اند، تربیت و اصلاح آنان و جلب توجه و آگاه ساختن آنان از غفلتشان است که اگر بر آن اصرار بورزند، اندوه و پشیمانی را برایشان به ارمغان می‌آورد: «وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ و قطعاً غير از آن عذاب بزرگتر، از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مى‏چشانيم، اميد كه آنها [به خدا] بازگردند».[31]

 

ما از این آیه شریفه، چند مسئولیت را برداشت می‌کنیم:

یکی اینکه بر مؤمنان هدایتگر واجب است همه مردم را از نتیجه اعمال خودشان که بلاها و نکبت‌ها و دردها و شرور را به بار می‌آورد، آگاه کنند. پس اگر می‌خواهند که از شرّ آنها خلاص شوند، باید خود را اصلاح کنند و نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را که با سنت‌ها و قوانین الهی مغایرت دارد، تغییر دهند.

دیگر اینکه: اهل ایمان باید در رسیدن مردم به سعادت و خیر و برپایی عدالت اجتماعی و تأمین زندگی شایسته در هر موقعیتی که هستند و به هر نحوی که می‌توانند، تلاش کنند. تا مردم باور کنند که با التزام به دین، این امور برای آنان محقق خواهد شد. در کتاب کافی شریف به سند خود از امام کاظم (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «وَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ و زمین را بعد از مرگش زنده می‌گرداند»[32] روایت می‌کند که فرمود: «منظور اين نيست كه خداوند با باران زمين را زنده مى‏سازد، بلكه مردانى را بر مى‏انگيزد كه آنها عدالت را احيا مى‏كنند و زمين با احياى عدل زنده مى‏شود و اجراى يك حدّ براى خداوند، از باران چهل صبح [روز] سودمندتر است».[33]

 

 

 

 

 

«حَتَّى تُسكِنَهُ أَرضَكَ طَوعاً»

تا او را با رغبت در زمینت سکونت دهی

فتح مسالمت آمیز جهان[34]

در دعای مأثوری که برای حضرت مهدی موعود (علیه السلام) نقل شده و با «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه» آغاز می‌شود، عبارتی آمده که نیازمند تأمل است. امام معصوم (علیه السلام) می‌فرماید: «حَتَّى تُسكِنَهُ أَرضَكَ طَوعاً». یعنی خدایا! تو به ایشان قدرتی می‌دهی که جهان را بگشاید و آن را در برابر سلطه عدل الهی به صورتی مسالمت آمیز، فرمانبردار سازد.  

این معنا در روایات دیگری هم که از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نقل شده، آمده است. مثلا سیوطی در کتاب «الحاوی» از نعیم بن حماد از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: «وقتي سفياني سپاهي به سوي مهدي حركت مي‌دهد، در بيداء زمين او را فرو مي‌برد ... (تا اینکه فرمود): و خزائن عالم به سوي مهدي سرازیر مي‌شود و عرب و عجم و كفار حربي و رومي‌ها و ديگران بدون آن كه جنگي واقع شود، به فرمان او در مي‌آيند».[35]

همچنین سید بن طاوس در «الملاحم و الفتن» از نعیم بن حماد و نعمانی در «الغیبة» با اسناد خود از محمد بن جعفر بن محمد از پدر بزرگوارش (علیهم السلام) نقل می‌کند که فرمود: «چون قائم ظهور کند ... (تا اینکه فرمود): و مهدی (علیه السلام) سپاهی را به سوی قسطنطنیه گسیل می‌دارد. چون به رودخانه رسیدند، بر پایشان چیزی نوشته و بر آب راه می‌روند. وقتی رومیان این صحنه را مشاهده می‌کنند، می‌گویند: اینان یاران او هستند که بر روی آب راه می‌روند، پس خودِ او چگونه است؟ در این هنگام، درهای شهر را بر آنان می‌گشایند و سپاه امام وارد شهر شده و در آن هر چه اراده کنند، انجام می‌دهند».[36]

در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که البته هرگز به سطح یک اشکال نمی‌رسد و آن اینکه: ما در طول تاریخ، جنبش‌هایی دینی به رهبری پیامبران و اوصیا ایشان (صلوات الله علیهم اجمعین) مشاهده می‌کنیم که با جنگ‌های شدیدی از سوی جبّاران و صاحبان ثروت و جاه در جامعه رو به رو می‌شوند؛ کسانی که قرآن کریم از آنها به «ملأ» تعبیر می‌کند؛ چراکه آنها مصالح و امتیازهای غیر مشروع خود را در خطر می‌بینند. لذا این جنبش‌های مذهبی در معرض لشگرکشی‌های خانمان برانداز و نابود کننده‌ای که حاکمان ظالم و مستکبران عالم بر ضدّ آنها آغاز می‌کنند، قرار می‌گیرند و رهبران دینی، جز با مشقت فراوان و لطف و تأیید الهی نمی‌توانند دعوت خویش را استوار و گسترش دهند.   

تردیدی نیست که قیام و ظهور مبارک حضرت مهدی (علیه السلام) با اینگونه جنگها بلکه بیشتر، مواجه خواهد شد. نیروهای استکبار جهانی آمادگی این را کسب کرده‌اند که نهضت مبارک آن حضرت را در نطفه خفه کنند و این همان چیزی است که ما از شیاطین انتظار داریم؛ همان کسانی که می‌خواهند زمین را از ظلم و جور و فساد پُر کنند. این در حالی است که دشمن اول آنها، یعنی مهدی موعود (علیه السلام) کسی است که زمین را از عدل و داد سرشار می‌سازد. لذا چرا نیروی خود را برای مواجهه با ایشان جمع و به کار نگیرند؟!

خبرگزاری‌ها گزارش داده‌اند که رئیس جمهور آمریکا، جو بایدن، در سخنرانی خود که به مناسبت عید فطر گذشته انجام داد، اعتراف کرد که او مشاوری ویژه[37] برای مطالعه درباره امام زمان و قیام و حکومت مبارک ایشان دارد. و آنطور که خود او گفته، هر چهارشنبه برای ناهار تشکیل جلسه می‌دهند. او این مطلب را در مقابل رسانه‌های عمومی برای شوخی یا تعارف نگفته است، بلکه برای هدفی بوده که از کسی پوشیده نیست.

حال سؤال این است که این واقعیت چگونه با آنچه در دعا و روایات شریف وارد شده، مطابقت دارد؟

ما در اینجا وجوهی را برای جواب به این پرسش بیان می‌کنیم:

1ـ فتح مسالمت آمیز جهان، به وسیله معجزه و مداخله مستقیم خداوند متعال صورت می‌گیرد. همانطور که برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در دو جنگ بدر و احد رخ داد و هزاران فرشته بر ایشان فرود آمدند. قرآن کریم می‌فرماید: «إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ؛ هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى‏كرد كه من با شما هستم، پس كسانى را كه ايمان آورده‏اند ثابت‏قدم بداريد. به زودى در دل كافران وحشت خواهم افكند. پس، فراز گردنها را بزنيد، و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد».[38]

و می‌فرماید: «وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقاً؛ و در دلهايشان هراس افكند: گروهى را مى‏كشتيد و گروهى را اسير مى‏كرديد»[39].

و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ؛ و خدا از آنجايى كه تصوّر نمى‏كردند بر آنان درآمد و در دلهايشان بيم افكند».[40]

درباره جنگ احزاب می‌فرماید: «فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً؛ پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمى‏ديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مى‏كنيد همواره بيناست»[41]

و می‌فرماید: «فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ؛ گروهى در راه خدا مى‏جنگيدند، و ديگر [گروه‏] كافر بودند كه آنان [=مؤمنان‏] را به چشم، دو برابر خود مى‏ديدند».[42]

پس فرو فرستادن فرشتگان و لشگریان، بیم انداختن به دلهای کافران، فرستادن تند باد و تار کردن دید آنها، همه وسایلی غیبی و معجزه آسا برای محقق ساختن پیروزی است. امام زمان (علیه السلام) هم به همین صورت مورد یاری قرار می‌گیرد.

مرحوم شیخ صدوق در اکمال الدین و مرحوم شیخ طبرسی در إعلام الوری از محمد بن مسلم ثقفی روایت کرده‌اند که گفت: از حضرت ابا جعفر امام محمد بن علی باقر (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: «قائم از ما است و با دلهره و ترس یاری و به کمک حق تأیید شده است».[43]

مؤلف گوید: در روایت گذشته آمد که یاران مهدی آل محمد (علیهم السلام) بر روی آب راه می‌روند و لذا دشمن مطیع شده و تسلیم ایشان می‌شود. یا در کتاب عقد الدرر از مولای ما امام علی بن ابی طالب (علیهما السلام) در داستان حضرت مهدی و فتوحات ایشان آمده که فرمود: «مهدی در آن سال در انطاکیه اقامت می‌کند. سپس همراه با مسلمانان حركت كرده و بر هر قلعه‌اى از رومیان كه مى‌گذرند، لا إله إلا الله گفته و دیوارهای آن قله فرو می‌ریزد و دشمنانش را می‌کشد»[44]. تا پایان حدیث.

2ـ این امر حتی با روشهای طبیعی و بدون نیاز به معجزه هم بعید نیست و فتح و نصرت به تصریح قرآن کریم در آنجا که می‌فرماید: «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِيناً؛ ما تو را پيروزى بخشيديم [چه‏] پيروزى درخشانى!»[45] برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به صورت مسالمت آمیز در حدیبیه صورت گرفته است.

در آن صلح، قریش مجبور شد که به مدت ده سال جنگ را متوقف کند و به مبلغان اسلام اجازه داد که به سرزمین‌ها رفته و دین اسلام را تبلیغ کنند و به هر کدام از قبایل عرب اجازه داد تا با رسول اکرم پیمان ببندند. همه اینها یک سال بعد از جنگ احزاب رخ داد؛ آن جنگی که ده هزار جنگجو گرد آمدند و مدینه منوره را محاصره کردند تا کار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را یکسره کنند. ولی در سال بعد آن، حضرت برای عمره احرام بستند و با نزدیک به دو هزار نفر از اصحاب خود، قربانی به همراه خود بردند. احدی از عرب شک نداشت که او به سمت مرگ می‌رود و جان شریفش و جان یارانش را همچون لقمه‌ای گوارا در مقابل قریش قرار می‌دهد. لذا از پیوستن به ایشان ترسیدند، تا اینکه به مکه مکرمه مشرف شد و بندهای صلحنامه به ایشان داده شد و قرار شد که در سال آینده عمره را به جای آورند.[46]

اما نمونه‌هایی که در دوران معاصر، ملت‌ها توانسته‌اند به صورت مسالمت آمیز پیروز شوند، بسیار است که به برخی در مباحث گذشته اشاره کردیم. از مظاهر فتح مسالمت آمیز نرم، چیزی است که از نفوذ اسلام به اروپا و آمریکا و حضور آرام و راحت آن در آنجا می‌بینیم. این در حالی است که دشمنان، به شدت اسلام هراسی را ترویج کرده‌اند.

آمار سال گذشته در انگلیس می‌گوید: دومین نام رایج برای نوزادان «محمد» است و امسال اولین نام شده است. بزرگانِ آنها وحشت زده و خشمگین از این هستند که برخی از کشورهای اروپایی پس از سال‌ها، به سازمان کنفرانس اسلامی خواهند پیوست؛ زیرا اکثریت، از آنِ مسلمان خواهد بود و فضل و برتری تنها برای خدای متعال است که این پیروزی را رقم زده است.

3ـ اینکه مؤمنان بتوانند در کشورهایی که امام (علیه السلام) از آنجا برای ایجاد دولت کریمه خود حرکت می‌کند و قلب آن عراق است، به مناصب اقتدار و حکومت دست یابند. اینان زمینه را فراهم می‌کنند تا به کمال اطاعت و وفاداری، حکومت را به آن حضرت واگذار کنند.

اما اگر کشورها در دست منافقان و کفار و دشمنان باشد، امام (علیه السلام) برای گشایش آنها نیازمند تلاش و فداکاری مضاعف است. در روایات، از برخی از رهبران شایسته‌ای که با نیروهای خود به صورت مسالمت آمیز به آن حضرت ملحق می‌شوند، نام برده شده است. وی در حالی رهبری عراق را بر عهده می‌گیرد که ارتش برخی کشورهای همسایه و بعضی از منافقان در این کشورها با وی می‌جنگند.

4ـ بشر به جهت بحران‌های سخت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست، بهداشت، نظامی و ... که از حلّ آنها عاجز است، پیش از این فتح جهانی و مسالمت آمیز، برای استقبال از مصلح موعود آماده خواهد شد. ملت‌ها به شکست نظام‌ها و ایدئولوژیهایی که ساخته بشر است، یقین می‌کنند و نمونه بارزی که امام (علیه السلام) در پایتخت مبارک خود، قبل از حرکت و گسترش دولت کریمه‌اش، برپا می‌کند را مشاهده می‌کنند. آنها ـ با توجه به آنچه در روایات آمده و ما در خطبه گذشته بدان اشاره کردیم ـ رفاه اقتصادی، ثبات امنیتی، زندگی اجتماعی سعادتمند و شاد، پیشرفت علمی و معرفتی را با چشم خود می‌بینند. لذا وقتی ندای دعوت حضرت به جهت برپایی حق و عدل، سعادت بشر، عدالت برای مظلومان و محرومان و ریشه کنی پایه‌هایی فساد به ایشان می‌رسد، از او پیروی کرده و به ایشان ایمان می آورند. حضرت نیز آن را با ادله و براهین انکارناپذیر از طریق گفتگوها و برگزاری جلسات و سخنرانی‌هایی که ایراد می‌فرماید، تقویت می‌کند.

5ـ بیشتر نقاط جهان تحت سیطره قدرت‌هایی است که بنابر نظر باطل خویش، ادعا می‌کنند که به حضرت مسیح (علیه السلام) انتساب دارند. حال آنکه هنگام ظهور حضرت مهدی، آن حضرت نیز از آسمان نازل شده و به امام زمان می‌پیوندد و برای مسیحیان ثابت می‌کند که او همان مسیح حقیقی است که به آسمان عروج کرد، نه آنکه گمان باطل بردند که مصلوب شده است. لذا آنها را به پیروی از امام زمان امر می‌فرماید. حضرت مسیح نقش فعالی در تسلیم مسالمت آمیز ملت‌های مسیحی در برابر امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) دارد.

در این زمینه روایاتی به دست ما رسیده که از آن جمله، روایتی است که مرحوم قمی در تفسیر خود از شهر بن حوشب نقل می‌کند: راوی گوید: حجاج به من گفت: ای شهر! يك آيه در قرآن مرا خسته كرده است. گفتم: امير آن آيه کدام است؟ گفت: اين آيه: ‏«وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ؛ هيچ يك از اهل كتاب نيستند مگر اينكه قبل از مرگش به او ايمان مى‏آورند». به خدا قسم! من دستور مى‏دهم گردن يك يهودى يا نصرانى را بزنند، بعد دقيق تماشا مى‏كنم و هرگز لبهاى خود را حركتى نمى‏دهد تا موقعى كه مى‏ميرد و چيزى نمى‏گويد كه معلوم شود ايمان آورده است. گفتم: خدا امير را خير دهد، آن طور كه تو تأويل كردی نيست. پرسيد: پس چگونه است؟ گفتم: عيسى (علیه السلام) قبل از روز قيامت به دنیا فرود خواهد آمد. لذا احدى از ملت‌های یهودی و مسیحی نمى‏ماند، مگر اينكه قبل از وفاتش به او ايمان مى‏آورد و او پشت سر حضرت مهدى نماز خواهد خواند. حجاج گفت: واى بر تو! این مطلب را از کجا آورده‌ای؟ گفتم: اين مطلب را محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب (امام باقر علیه السلام) برايم نقل كرد. گفت: به خدا قسم از سرچشمه پاكى استفاده كرده‏اى.[47]

 

وظایف ما در قبال آمادگی برای روز موعود

بعضی از وجوهی که برای شرح این فقره از دعای شریف بیان کردیم، دارای بُعد عملی است. لذا وظایفی را بر دوش ما می‌گذارد. دعاهای اهل بیت (علیهم السلام) تنها کلماتی نیست که برای ثواب یا تخلیه رؤیاها و آرزوهایی که راهی برای برآورده شدن آنها نیست، خوانده شود. بلکه این دعاها منظومه‌ای از علوم و معارف، ارزش‌ها و آدابی هستند که در قالب دعا به پالایش رفتار انسان می‌پردازند. لذا باید نقشه راه و برنامه هایی که در آنها است را به دست آورده، تا مسئولیت خود را در قبال آنها بشناسیم و حقیقتا زمینه ساز روز موعود شویم. از آن جمله همین تعبیر فتح مسالمت آمیز جهان است.        

پس وجه اول در این فقره این است که دعا و خواسته‌ای از خداوند متبارک و تعالی است، تا اینکه آسمانها و زمین و دریاها را در مقابل حضرتش (سلام الله علیه) ذلیل و خاضع کند و برای حرکت مبارک ایشان در شرایط مناسبی قرار گیرند و در خدمت آن جناب و کارگزارانی برای نهضت مقدس او باشند.

ما باید همیشه برای استقرار و پیروزی آن حضرت دعا کنیم که آن نیرومندترین سبب است؛ چرا که حوادث خارجی در سلسله علل مستقیم و غیر مستقیم خود به اسباب غیبی باز می‌گردند. لذا به ناچار باید برای محقق شدن آنها به عالم غیب پناه ببریم. که این حقیقتی مهم در فهمیدن فلسفه دعا می‌باشد.     

وجه دوم این است که شیعیان مشتاق ظهور موفور السرور آن حضرت را به این فرا می‌خواند که توانایی خود را در مدیریت و حکومت زیاد کنند، صفوف خود را منظم سازند و توانایی‌های خود را برای رسیدن به این مواضع بسیج کنند و تلاش خود را در انجام وظایف مبذول دارند تا در زمین استقرار پیدا کرده و پیروز شوند و مردم را به پیروی از فرامین اسلام و قدرت آن در فراهم آوردن رفاه و سعات و زندگی کریمانه فرا خوانند و آنگاه زمام امور را به حضرت بقية اللّه (عليه السلام) بسپارند.    

وجه سوم: ایجاب می‌کند که مؤمنان در ارائه اسلام ناب و اصیل به مردم جهان، آن گونه که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش (علیهم السلام) به ما رسیده، کوتاهی نکنند. خوبی‌های آن را برای ایشان تبیین کنند، آنها را برای مشرف شدن به آن ترغیب کنند، و آنها را به کمک رسانه‌هایی که در همه جا در دسترس است، به روزی که معارف اسلام ـ که همان اصولی انسانی است ـ همه زمین را فرا می‌گیرد، تشویق کنند.

برای ایشان وضعیت اسفباری را که سیستم‌های بشری با جهل و غرور خود راه ‌اندازی کرده‌ و بیماریهای مهلکی مانند ایدز، اضطراب، ترس، آینده مجهول، از هم گسستگی اجتماعی، زیان‌ها، بحران‌های اقتصادی، آلودگی محیط زیست و سایر مشکلات لاینحلی را برایشان به ارمغان آورده‌اند، توضیح دهند. ناتوانی این نظامها ـ هر چقدر بزرگ باشند و گردنگشی کنند ـ در رساندن او به سعادت، بلکه شقاوتی و هلاکتی که برایشان آورده‌اند را تبیین کنند.

ویروس کرونا که ضعیف‌ترین مخلوق خداوند متعال است و با چشم مجرد قابل رؤیت نیست، به قدرتهای متکبر ـ اگر عقل داشته باشد ـ درسی روشن داد و آنها را در حالتی از دلهره و نگرانی و ناکارآمدی جنبش اقتصادی فرو برد و زندگی را مختل و نظام اجتماعی رایج را دگرگون کرد.   

بنابراین دعاهایی که امام معصوم (علیه ماسللام) برای زمان غیبت فرموده اند، به برنامه‌های عمل تعبیر می‌شوند و ما مسئولیت خود را در قبال آنها احساس می‌کنیم تا اتنظار ما مثبت، پربار و سرشار از آمادگی برای مراحل آینده باشد.

باشد که خداوند متعال اجر و ثواب منتظران تلاشگر را به ما عطا فرماید. ان شاء الله

 

 



[1]. خطبه اول نماز عید قربان، سال 1443قمری، مصادف با 19 / تیر / 1401 شمسی

[2]. سوره روم، آیه 41.

[3]. سوره توبه، آیه 8.

[4]. سوره ممتحنه، آیه 9.

[5]. سوره مؤمنون، آیه 71.

[6]. سوره بقره، آیه 11.

[7]. سوره فجر، آیات 11 و 12.

[8]. تفسير قمی، ج 2، ص 160.

[9]. الأمثل، ج10، ص 180.

[10]. سوره لقمان، آیه 13.

[11]. كافي، ج8، ص 58 و تفسیر قمی، ج2، ص 160.

[12]. مضمون حديث شريفی درباره اخبار آخر الزمان است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اسلام غریبانه آغاز شد و همانطور غریبانه باز خواهد گشت. پس خوشا به حال غریبان!» (إكمال الدين، ج 1، ص 308)

[13]. سوره توبه، آیه 33؛ سوره فتح، آیه 28 و سوره صف، آیه 9.

[14]. كافي، ج2، ص 275، حدیث 29.

[15]. سوره نساء، آیه 79.

[16]. سوره شوری، آیه 30.

[17]. سوره نحل، آیه 112.

[18]. سوره انفال، آیه 53.

[19]. بحار الأنوار، ج81، ص 194، حدیث 52.

[20]. امالي طوسی، ص 701، حدیث 1498 و احادیث بسیار دیگری که در کتاب ميزان الحكمة، ج3، ص 369 ـ 390 جمع آوری شده است.

[21].  سوره صافات، آیه 159.

[22]. سوره نحل، آیه 61.

[23]. سوره انفال، آیه 25.

[24]. ميزان الحكمة، ج7، ص 97 به نقل از الترغيب و الترهيب، ج2، ص 568، حدیث 3.

[25]. بحار الأنوار، ج 100، ص 74، حدیث 15.

[26]. سوره زلزال، آیات 7 و 8.

[27]. سوره رعد، آیه 11.

[28]. این آمار وحشتناک توسط مجلات و کتاب‌های تخصصی منتشر شده است.

[29]. سوره انعام، آیه 12.

[30]. كافي، ج2، ص 199، حدیث 10.

[31]. سوره سجده، آیه 21.

[32]. سوره روم، آیه 19.

[33]. كافي، ج 7، ص 174، حدیث 2.

[34]. خطبه دوم نماز عید قربان، سال 1443قمری، مصادف با 19 / تیر / 1401 شمسی

[35]. موسوعة الإمام المهدي (علیه السلام)، اثر شهید صدر ثانی (قدس سره)، ج3، ص 412 به نقل از الحاوی، ج 2، ص 146.

[36]. همان، به نقل از الملاحم و الفتن، ص 53 و الغيبة نعماني، ص 172. این روایت را مرحوم علامه مجلسی هم در بحار الأنوار، ج 13، ص 194 نقل کرده است.

[37]. که او پروفسوری در زمینه علوم اسلامی است.

[38]. سوره انفال، آیه 12.

[39]. سوره احزاب، آیه 26.

[40]. سوره حشر، آیه 2.

[41]. سوره احزاب، آیه 9.

[42]. سوره آل عمران، آیه 13.

[43]. كمال الدين و تمام النعمة، ج ١، ص ٣٥٩ و إعلام الورى، ج 2، ص 291.

[44]. موسوعة الإمام المهدي (علیه السلام)، ج 3، ص 413 به نقل از إلزام الناصب، ص 224 (چاپ ايران)

[45]. سوره فتح، آیه 1.

[46]. به روایایی که در تفسیر برهان، ج9، ص 61 آمده و این حادثه را تشریح می‌کند، مراجعه شود.

[47]. تفسير قمي، ج1، ص 158؛ بحار الأنوار، ج 14، ص349، مجمع البيان، ج 2، ص 137. مجموعه‌ای از روایات فرقین در این زمینه در کتابِ المعجم الموضوعي لأحادیث الإمام المهدي (علیه السلام)، ص659، گرد آوردی شده است.