روز حضرت زهرا (س) روز فرقان است
روز حضرت زهرا (س) روز فرقان است[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمين حمداً لا ينقطع أبداً، ولا يحصي له الخلائق عدداً، حمداً هو أهله وكما يستحقه حمداً كثيراً. والصلاة والسلام على أشرف خلقه وأحبّهم إليه محمد وعلى آله الطيبين الطاهرين.
(السلام على الصدّيقة الطاهرة فاطمة الزهراء وعلى أبيها وبعلها وبنيها والسر المستودع فيها).
خداوند متعال در قرآن کریم از روز بدر به عنوان روز فرقان تعبیر کرد : {و به آنچه بر بنده خود در روز فرقان، روزی که دو سپاه (اسلام و کفر در جنگ بدر) روبرو شدند نازل کردهایم ایمان آوردهاید}[2]؛ زیرا پیروزی که خداوند متعال در جنگ بدر نصیب بندگان مؤمن خود کرد عاملی برای جدا کردن حق از باطل بود : حقی که در عقاید اسلامی و پیروی از دستورات خداوند متعال و برپایی جامعه ای بر اساس شریعت اسلام ظهور پیدا کرد ، و باطلی که در پیروی از شهوتها و هواهای نفسانی و تبعیت از طاغوت و پذیرفتن اربابانی غیر از خداوند متعال نمود پیدا کرد . که خداوند متعال حق و یاران آن را با نصرت خود عزت بخشید و باطل و یاران آن را ذلیل کرد .
در واقع روز بدر نقطه عطفی در تاریخ اسلام و مسلمانان است ؛ زیرا مسلمانان در این روز از مرحله ترس و ضعف و از هم گسیختگی به مرحله قدرت و عزت و دولت رسیدند و پس از آن به سمت تشکیل یک تمدن بزرگ برای تمام بشریت حرکت کردند .
این روز باعث جدایی میان اصحاب رسول خدا (ص) شد ، در واقع کسانی که ایمان در قلب آنها راسخ شده بود و با جوانح و جوارح خود آن را پذیرفته بودند و به آنچه که با خداوند متعال عهد بسته بودند عمل کردند را از کسانی جدا کرده بود که ایمان لقلقه زبان آنها بود و به ظاهر برخی از اعمال دینی را به جا می آوردند ، زیرا هنگامی که مردم با بلاهای مختلف آزمایش می شوند دینداران کم می شوند .
این روز همچنین باعث تمایز بین دونگاه نسبت به عوامل حقیقی پیروزی شد ، یعنی همواره تصور می شد که پیروزی در یک جنگ نیازمند کثرت عددی و امکانات مادی مختلف نسبت به دشمن است ، به طوری که در قرآن کریم آمده است : { و (یاد آر) آنگاه که منافقان و بیماردلان با هم میگفتند که این مسلمین به دین خود مغرور و فریفتهاند، و حال آنکه هر کس بر خدا توکل کند خدا غالب مقتدر و داناست}[3]، اما این روز همه این ملاکها را تغییر داد و معیار پیروزی ایمان ، صبر و استقامت بر حق شد ، و قریش با تمام عظمت و تعداد فراوان نیروها و امکانات خود در برابر قدرت ایمان مسلمانان ذلیل شد. خداوند متعال می فرماید : {و خدا شما را در جنگ بدر یاری کرد با آنکه ضعیف بودید}[4].
بر همین اساس روز بدر را می توان روز فرقان در تمام سطوح جنگ اعتقادی و جنگ نزول قرآن دانست ، یعنی سطح ایمان و پذیرش آنچه که خداوند متعال بر پیامبر (ص) خود نازل کرده بود ، رسول خدا (ص) خود فرمانده این جنگ بزرگ بود .
پس از این جنگ ، نیاز به جنگی دیگر در سطح عمل و تطبیق این تعالیم عالیه بود که همان جنگ تأویل است ، یعنی پایبندی به آنچه که بر رسول خدا (ص) نازل شده بود و عدم انحراف از آن ، و عمل نکردن به شریعت اسلامی بر اساس هواهای نفسانی و منافع و سلیقه های شخصی ، فرمانده این جنگ حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود ، که رسول خدا (ص) در مورد ایشان فرمود : ( همانا او در برابر تأویل مبارزه می کند هنگامی که سنت من ترک می شود ، و کتاب خدا تحرف می شود ، و کسی که در امور دین وارد نیست در مورد آن سخن گوید ، علی (ع) با اینان برای احیای دین خداوند متعال مبارزه خواهد کرد ) ([5]) حضرت امام محمد باقر (ع) در مورد کسانی که حضرت علی (ع) با آنها مبارزه کرد می فرماید : ( همانا جرم آنها از جرم کسانی که با پیامبر (ص) جنگ کردند بزرگتر است ، از ایشان پرسیده شد ای فرزند رسول خدا چگونه این امر ممکن است ؟ حضرت فرمود : آنان در زمان جاهلیت بودند ولی اینان قرآن را خوانده بودند و اهل فضل را می شناختند ولی با وجود این معرفت اینگونه رفتار کردند ) ([6]) و هنگامی که حضرت علی (ع) از رسول خدا (ص) می پرسد : ای رسول خدا (ص) من برای چه چیزی با این قوم جنگ خواهم کرد ؟ حضرت فرمود : برای بدعت و تحریف دین ) .
این جنگ در واقع ادامه همان جنگ رسول خدا (ص) بود ، اگر علی (ع) برای تأویل پیکار نمی کرد ، چیزی از تنزیل باقی نمی ماند و دین مورد تحریف واقع می شد و همه چیز تمام می شد آنچنان که در ادیان گذشته حاصل شده بود ؛ زیرا سخنانی که در زمان تنزیل بیان می شوند ، مجمل هستند و در صورتی که واضح و روشن برای مردم تبیین نشوند امکان تحریف و تغییر آنها وجود دارد ، علی (ع) بسان نقطه ای است که روی کلمات تنزیل حرکت می کند تا معنای آنها را تبیین کند و حدود آنها را مشخص کند و از تحریف آنها توسط منفعت طلبان و هواپرستان جلوگیری کند ، به همین جهت امیرالمؤمنین (ع) در جنگ صفین می فرماید: ( به خدا قسم راهی جز پیکار و یا کفر نسبت به آن چیزی که بر محمد (ص) نازل شده بود ، نداشتم) ([7]).
در جنگ تأویل نیز روزی همانند روز بدر وجود داشت که آن روز حضرت زهرا (س) است که در مسجد پدر خویش ایستاد و در حالی که اصحاب پیامبر (ص) به سخنان ایشان گوش می دادند ، با سخنانی محکم و کوبنده حق را اثبات می کرد و آن را به جایگاه خود باز می گرداند و تأویل و تحریف را از آن دور می کرد .
روز حضرت زهرا (س) فرقانی برای تبیین ویژگی ها و صفات امام بر حق و متمایز ساختن او از افراد اهل تزویر بود ، آن حضرت (س) می فرماید : ( آنها چه ایرادی را بر ابوالحسن علی (ع) داشتند ؟ به خدا سوگند آنها بر شمشیر برنده ایراد می گرفتند ، و به بی اعتناییش در برابر مرگ در میدان نبرد ، و قدرت او در جنگجویی ، و ضربات درهم شکننده اش بر دشمن ! آری بخدا سوگند اگر امر خلافت نبود هر گاه مردم از جاده حق منحرف می شدند و از پذیرش دلیل روشن سرباز می زدند ، آنها را با نرمی و ملایمت به سوی منزل مقصود سیر می داد سیری که هرگز آزار دهنده نبود ، نه مرکب ناتوان می شد ، و نه راکب خسته و ملول. و سرانجام آنها را به سرچشمه آب زلال و گوارا وارد می ساخت ، نهری که دو طرفش مملو از آب بود ، آبی که هرگزناصاف نمی شد سپس آنها را پس از سیرابی کامل باز می گرداند و سرانجام او را در پنهان و آشکار خیر خواه خود می یافتند ، آری او هرگز از دنیا بهره نمی گرفت ، و از آن سودی جز سیراب کردن تشنه کامان و سیر نمودن گرسنگان نداشت . و در اینجا دنیا پرست و از زاهد ، و راستگو از دروغگو ، برای همه آنها روشن می شد ، { و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم}[8]، { و کیفر زشتی و بدکاریها که (برای کسب مال) انجام دادند به آنها رسید. و ستمکاران از این مردم نیز به زودی کیفر کردار بدشان را خواهند یافت و هرگز از قهر و قدرت خدا رهایی نمییابند}[9].
روز حضرت زهرا (س) فرقانی برای ایجاد تمایز میان وفاداران به رسالت پیامبر (ص) و کسانی بود که به آن پشت کرده بودند {محمد (ص) جز یک پیامبر نیست که پیش از او نیز پیغمبرانی بودند و درگذشتند، آیا اگر او به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیّت خود رجوع خواهید کرد؟ پس هر که مرتد شود به خدا ضرری نخواهد رسانید، و البته خدا جزای نیک اعمال به شکرگزاران عطا کند}[10].
از آن روز به بعد در تاریخ اسلام دو جریان شکل گرفت که اولی بر صراط مستقیم {پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری کن و کسی که با همراهی تو به خدا رجوع کند نیز پایدار باشد}[11]و نمایانگر خط اسلام ناب و اصیل است ، و دومی جریانی انحرافی از مسیر حق است ، و به هر اندازه که زمان بگذرد به همان اندازه از صراط مستقیم دور گشته و منحرف شد تا جایی که به قول خودشان خلفای مسلمین بر سر منبرها شراب می خوردند و این در حالی بود که اصحاب رسول خدا (ص) هنوز زنده بودند .
حضرت فاطمه زهرا (س) معیاری برای تمایر میان حق و باطل بود ، به طوری که رسول خدا (ص) در مورد ایشان می فرماید : ( خداوند بسبب خشنودی فاطمه خشنود می شود و بسبب غضب او غضب می نماید ) پس آنچه که فاطمه از آن خشنود شود مسلما حق است و آنچه که فاطمه از آن غضبناک می شود باطل است ؛ چرا که ایشان دارای مقام عصمت هستند و از مقربین درگاه الهی هستند ، و به همین جهت آنچه را که باعث رضایت و یا غضب پروردگار می شود را می داند و هیچ عملی از او صادر نمی شود مگر اینکه همراه با رضایت خداوند متعال باشد .
امروز بیش از هر زمان دیگری به اینچنین معیاری برای شناخت درست از نادرست و یا حق از باطل در هر گونه اعتقاد ، دعوت و یا اندیشه ای نیاز داریم.
به اینچنین فرقانی نیاز داریم تا تصورات و نظرات درست و نادرست ما را از یکدیگر جدا کند و بتوانیم تشخیص دهیم چه رفتار و اعمالی باعث خشنودی خداوند متعال می شوند و چه اعمالی باعث غضب خداوند متعال می شوند ؛ چرا که مسائل با یکدیگر درهم آمیخته اند و مدعیان حق بسیار شده اند .
باید در هر گونه رفتار ، سخن ، موضع و یا اندیشه ای که در ذهن دارید و یا هر چیزی که در قلب خود مخفی کرده اید ، حضرت زهرا (س) را در مقابل چشمان خود قرار دهید ، و در مورد همه اینها از خود بپرسید . هنگامی که خانمی حجاب خود را رعایت نمی کند و جوانی نماز خود را ترک می کند و تاجری خمس اموال خود را نمی دهد و مسئولی در انجام وظایف خود کوتاهی می کند و یا شخصی به انجام تکالیف شرعی اهتمام نداشته باشد ، باید حضرت زهرا (س) را ناظر بر اعمال خود ببیند که آیا از این رفتار خشنود می شود و یا اینکه باعث غضب او می شود ؛ چرا که خشنودی ایشان خشنودی خداوند متعال است و غضب ایشان غضب خداوند متعال است .
اگر بپرسید که چگونه می توان به این معرفت دست پیدا کرد؟ و چگونه این نور در قلبهای ما روشن می شود تا بتوانیم با کمک آن حق را از باطل تشخیص دهیم ، باید گفت که خداوند متعال از روی فضل و کرم خویش قبل از اینکه از او بپرسید پاسخ شما را داده است : {ای اهل ایمان، اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان بخشد (یعنی دیده بصیرت دهد تا به نور باطن حق را از باطل فرق گذارید) و گناهان شما را بپوشاند و شما را بیامرزد، که خدا دارای فضل و رحمت بزرگ است}[12]، این همان تقوای الهی است که چشمه های معرفت را در دلهای ما می جوشاند ، زیرا تقوی باعث از بین رفتن آثار هوای نفس می شود که حجابی بر قلب انسان است و مانع شناخت حق می شود و باعث کوری چشم دل می شود ، رسول خدا (ص) می فرماید : ( بیشترین چیزی که از آن بر امت خود بیم دارم هوای نفس و آرزوی دراز است ، زیرا هوای نفس شخص را از راه حق بازمی دارد و آروزی دراز باعث فراموشی آخرت می شود ، این دنیا در حال گذران است و آخرت در حال نزدیک شدن به شماست ، وبرای هر یک از آن دو فرزندانی است ، اگر می توانید که از فرزندان آخرت شوید پس در اینکار کوتاهی نکنید ؛ چرا که امروز روز عمل و کار است و فردا روز حساب و بازخواست است ) .
قلب انسان اگر با تقوای الهی آباد نشود و گرد و غبار هوای نفس و زنجیر شهوتها از آن جدا نشود ، هیچ گاه نمی تواند به سوی حق هدایت شود ، حتی اگر هزار برهان و دلیل برای او اقامه شود ، خداوند متعال می فرماید : {و تو (ای پیغمبر) اگر هر قسم معجزه برای اهل کتاب بیاوری پیرو قبله تو نشوند}[13]؛ چرا که یک استدلال هر چقدر هم که محکم و قوی باشد تا زمانی که اطمینان قلبی برای انسان حاصل نشود کارساز نخواهد شد .
کسی که اینگونه چراغ هدایتگری نداشته باشد ، به بیراهه خواهد رفت و خود و دیگران را گمراه خواهد ساخت و نمی تواند آنچه که به او سود می رساند را از آنچه که به او ضرر می رساند ، تشخیص دهد و نمی تواند دوست و دشمن خود را از یکدیگر تشخیص دهد ، در واقع همانند یک گاو وحشی خواهد بود که در میدان گاوبازی غافل از دشمن خود تمام تلاش خود را برای زدن پارچه قرمز می کند تا اینکه با زخم های حاصل از خنجرها جان خود را از دست می دهد .
[1] - بخش نخست سخنان حضرت آیت الله العظمی یعقوبی (دامت برکاته) که در تجمع هزاران نفری عزادران حضرت زهرا (س) در تاریخ سوم جمادی الثانی 1428 مصادف با 19/6/2007 در شهر نجف اشرف ايراد گردید.
[2] - وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ (أنفال: 41).
[3] - إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَـؤُلاء دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فإن اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (أنفال:49).
[4] - وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ (آل عمران: 123).
5- الإرشاد شيخ مفيد:1/124.
6- مناقب آل أبي طالب: 3/19.
7- مناقب آل أبي طالب: 3/18.
[8] - وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَـكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ (أعراف: 96).
[9] - فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلاء سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ (زمر:51).
[10] - وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئاً وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ (آل عمران:144).
[11] - فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ (هود:112).
[12] - یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (أنفال:29).
[13] - وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ (بقره:145).