قرآن خود را توصيف ميكند
قرآن خود را توصيف ميكند
اما مهمتر از تمام اين مباحث آن است که برخي آياتي را كه قرآن كريم به وسيله آنها خود را توصيف ميكند، براي شما بيان كنم، زیرا قرآن خود بهآن آگاهتر بوده و كلام بهترين گويندگان است و از این آيات شأن والا و آثار و بركات بزرگ اين كتاب شناخته میشود این آیات عبارتند از:
1-«هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِين[1]: اين آيات حجت و بيانى است براى (عموم) مردم و راهنما و پند براى پرهيزكاران».
2- «ِإنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيم[2]: (اى پيغمبر) ما قرآن را به حق به سوى تو فرستاديم تا به آنچه خدا (به وحى خود) بر تو پديد آورده ميان مردم حكم كنى و نبايد به نفع خيانتكاران (با مؤمنان) به خصومت برخيزى».
3- «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْجاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً *فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيما[3]: اى مردم! يقيناً از سوى پروردگارتان براى شما برهان [و دليلى چون پيامبر و معجزاتش] آمد؛ و نور روشنگرى [مانند قرآن] به سوى شما نازل كرديم* اما كسانى كه به خدا ايمان آوردند و به او تمسّك جستند به زودى آنان را در رحمت و فضلى از سوى خود درآورد و به راهى راست به سوى خود راهنمايى مىكند».
4- «قَدْجاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيم[4]: بيترديد از جانب خدا براى (هدايت) شما نورى (عظيم) و كتابى آشكار آمد* خدا بهآن كتاب هر كس را كه از پى خشنودى او رود به راههاى سلامت هدايت كند و آنان را از تاريكىهاى (جهل و گناه) بيرون آورد و به عالم نور داخل گرداند و به راه راست رهبرى كند».
5- «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم[5]: و اگر آنان تورات و انجيل و آنچه را از پروردگارشان به سوى آنها فرو فرستاده شده است، برپا مىداشتند از نعمتهاى آسمانى و زمينى برخوردار مىشدند؛ برخى از ايشان امتى ميانهرو هستند و بسيارى از آنان آنچه انجام مىدهند زشت است».
6- «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَالْإِنْجِيلَ وَما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُم[6]: بگو: اى اهل كتاب! تا تورات و انجيل و آنچه را از پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده است بر پا نداريد بر حق نيستيد».
7- «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْء[7]: ما در اين كتاب، هيچ چيز را فرو نگذاشتهايم».
8- وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَك[8]: و اين كتاب خجستهاى است كه آن را فرو فرستادهايم».
9- «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون[9]: و چون قرآن خوانده شود بهآن گوش فرا دهيد و خاموش بمانيد باشد كه بر شما بخشايش آورند».
10- «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِين[10]: اى مردم! براى شما پندى از سوى پروردگارتان و شفايى براى دلها و رهنمود و بخشايشى براى مؤمنان آمده است».
11- «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيرا[11]: بىگمان اين قرآن به آيين استوارتر رهنمون مىگردد و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مىدهند مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ دارند».
12- «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد[12]: خداوند است كه بهترين گفتار را (بهگونه) كتابى (با آياتى) همانند دوگانه (يعنى مكرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهاى آنان كه از پروردگار خويش مىهراسند از آن به لرزه مىافتد سپس با ياد خداوند پوستها و دلهاشان نرم مىشود؛ اين رهنمود خداوند است كه با آن هركه را بخواهد راهنمايى مىكند و هركه را گمراه گذارد رهنمونى نخواهد داشت».
13- «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ * لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيد[13]: به راستى آن كتابى است ارجمند* در حال و آينده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهاى است».
14- «اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ[14]: خداوند است كه كتاب را به حق و ترازو را فرو فرستاد».
15- «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيم[15]: و بىگمان آن نزد ما در اصل كتاب، فرازمندى فرزانه است».
16- «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِين[16]: و هر كه از ياد خدا (و حكم قرآن) رخ بتابد شيطانى را بر او برانگيزيم تا يار و همنشين دايم وى باشد».
17- «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيم*وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُون[17]: پس به قرآنى كه تو را وحى مىشود تمسّك كن كه البته تو به راه راست (و طريق حق) هستى * و قرآن براى تو و (مؤمنان) قومت شرف و نام بلندى است و البته شما امت را باز مىپرسند كه با قرآن چه كرديد؟».
18- «هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُون[18]: اين قرآن براى عموم مردم مايه بصيرت بسيار و براى اهل يقين موجب هدايت و رحمت پروردگار است».
19- «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها[19]: آيا منافقان در آيات قرآن تفكر نمىكنند يا بر دلهاشان خود قفلهاى جهل و نفاق زدهاند».
20- «ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيد[20]: ق (قسم به قدس و قدرت و) قسم به قرآن با مجد و عظمت».
21- «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[21]: و ما قرآن را براى وعظ و اندرز بر فهم آسان كرديم آيا كسى هست كه از آن پند گيرد؟».
22- «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ* فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ* لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون[22]: كه اين قرآن كتابى بسيار بزرگوار و سودمند و گرامى است* كه در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد* كه جز دست پاكان (و فهم خاصّان) بهآن نرسد».
23- «أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ[23]: آيا هنگام آن نرسيده است که دلهای مؤمنان از ياد خداوند و از آنچه از سوى حق فرو فرستاده شده است فروتنى يابد و مانند كسانى نباشند كه پيش از اين به آنان كتاب (آسمانى) دادند اما روزگار بر آنان به درازا كشيد و دلهاشان سخت شد و بسيارى از آنان بزهكار بودند؟».
24- «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون[24]: اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشيده مىديدى و اين مثلها را براى مردم مىزنيم تا بينديشند».
25- «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا* إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا[25]: و قرآن را آرام و روشن بخوان * ما سخنى سنگين را به زودى بر تو فرو مىفرستيم».
26- «بَلْ هُوَ قرآن مَجِيدٌ* فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ[26]: بلكه اين كتاب قرآن بزرگوار و ارجمند الهى است * كه در لوح محفوظ حق (و صفحه عالم ازلى) نگاشته است».
27- «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ * وَما هُوَ بِالْهَزْلِ[27]:كه قرآن به حقيقت كلام جدا كننده (حق از باطل) است * و هرگز سخن هزل بيهوده نيست».
28- «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً * قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِين الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَنا[28]: ستايش و سپاس مخصوص خداست كه بر بنده خاص خود (محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) اين كتاب بزرگ (قرآن) را نازل كرد و در آن هيچ نقص و كژى ننهاد * كتابى است در نهايت استوارى تا (به اين كتاب بزرگ خلق را) از عذاب سخت خود بترساند و اهل ايمان را كه اعمال آنها نيكوست به اجر بسيار نيكو بشارت دهد».
29- «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ[29]: و ما بر تو اين كتاب (قرآن عظيم) را فرستاديم تا حقيقت هر چيز را روشن كند و براى مسلمين هدايت و رحمت و بشارت باشد».
30- «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى[30]: و هر كس از ياد من اعراض كند همانا (در دنيا) معيشتش تنگ شود و روز قيامتش نابينا محشور كنيم».
آيات مذكور برخي ويژگيها و آثار نيكي است كه قرآن با آنها وصف ميشود. قرآن كتاب پربركت، ارجمند، بزرگ، گرانقدر و روشنگر، راهنما، اندرز و رحمت و شفا و پند و نور است كه به حق نازل شده، تا بین مردم به حق حکم کند و مؤمنان را وارد فضل و رحمت الهي كرده و آنان را به راه راست هدايت –كند و كتابي بلند قدر و خردمندانه، بصيرت آفرين براي مردم، گفتاري گرانبار و جدا كننده بوده و شوخي و بيهوده نيست؛ بنابراین قرآن- يعني حقايق آن كه اين الفاظ به عنوان ظرفي براي آنها قرار داده شده و به مثابه مثالهايي براي نزديك كردن اين حقايق و معاني ژرف به اذهان مردم هستند- در كتاب پنهان (علم الهى) در لوح محفوظي است كه كسي آن را لمس نكرده است و حقايق واقعي آن را به صورت كامل درك نكنند مگر افرادي كه از گناه، عصيان و لغزش پاك گشته و هر نوع آلودگي از آيينه قلب آنان زدوده شده است بهگونهاي كه صفحه اين لوح محفوظ را به صورت كامل انعكاس ميدهد، اما ديگران فقط به اندازه كمال خود شايسته دريافت قرآن هستند: «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها[31]: خدا از آسمان آبى نازل كرد كه در هر رودى به قدر وسعت و ظرفيتش سيل آب جارى شد».
مردم به تدبر در قرآن، شمرده و آهنگين خواندن آن و نيز تمسك و گوش سپردن بهآن امر شدهاند و اگر اين كتاب از طرف كسي غير از خدا بود، اختلاف و تفاوت بسياري در آن مييافتند؛ بنابراین اگر مردم امر قرآن را برپاي دارند و بهآن تمسك جويند از نعمتهاى آسمانى و زمينى برخوردار مىشوند و دلهاي آنان خاشع و فرمانبردار گردد و شايسته فضل و احسان الهي شوند، اما اگر از آن روي گردانند، زندگي مشقت باري خواهند داشت و شياطين مدام آنان را به سوي خود ميخوانند تا سرانجام همنشينشان شوند. دلهاي آنان چنان سخت ميشود كه گويي سنگ و بلكه سختتر از آن است، زيرا بىگمان از این سنگها جويبارها نمىجوشد و این قبلهای بسان سنگ از بيم خداوند فرو نمىغلتد و اين دلهاي دور از قرآن و ياد خداوند سبحان، سخت و نفوذناپذير بوده و قطرهاي از جويبارهاي شناخت و معرفت در آنها جاري نميشود: « وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون[32]: و اين مثلها را براى مردم مىزنيم تا بينديشند».
[1] - آل عمران: 138.
[2] - نساء: 105.
[3] - نساء: 174- 175.
[4] - مائده: 15- 16.
[5] - مائده: 66.
[6] - مائده: 68.
[7] - انعام: 38.
[8] - انعام: 92.
[9] - اعراف: 204.
[10] - يونس: 57.
[11] - اسراء: 9.
[12] - زمر: 23.
[13] - فصلت: 41- 42.
[14] - شوري: 17.
[15] - زخرف: 4.
[16] - زخرف: 36.
[17] - زخرف: 43- 44.
[18] - جاثيه: 20.
[19] - محمد: 24.
[20] - ق: 1.
[21] - قمر: 40.
[22] - واقعه: 77- 79.
[23] - حديد: 16.
[24] - حشر: 21.
[25] - مزمل: 4- 5.
[26] - بروج: 21- 22.
[27] - طارق: 13- 14.
[28] - كهف: 1- 2.
[29] - نحل: 89.
[30] - طه: 124.
[31] - رعد: 17.
[32] - حشر: 21.