اهتمام پيامبر(ص) و اهل‌بیت ايشان به قرآن

| |زمان مطالعات : 421
  • Post on Facebook
  • Share on WhatsApp
  • Share on Telegram
  • Twitter
  • Tumblr
  • Share on Pinterest
  • Share on Instagram
  • pdf
  • نسخه چاپي
  • save

اهتمام پيامبر(ص) و اهل‌بیت ايشان به قرآن

 

توجه و اهميت اهل‌بیت(ع) به قرآن به نهايت خود رسيده است به­گونه­اي كه امام سجاد(ع) فرمودند: «لو مات من بين المشرق و المغرب لما استوحشت بعد أن يكون القرآن معي[1]: اگر تمام مردم از مشرق تا مغرب زمين بميرند با حضور قرآن در كنار من هرگز وحشتي نخواهم داشت».

رسول خدا(ص) به تلاوت قرآن امر شدند «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً[2]: و به تلاوت آيات قرآن با توجه كامل مشغول باش» و خداوند به آن حضرت دستور آمادگي داد تا ايشان را به عبادت شبانه ملزم كند:« إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلا[3]: ما كلام بسيار سنگين (و گرانمايه قرآن) را بر تو القا مى‏كنيم البته نماز شب (و دعا و ناله سحر) بهترين شاهد اخلاص و صفاى قلب و دعوى صدق ايمان است‏». رسول خدا(ص) به تلاوت قرآن بسنده نمي­كرد، بلكه از عبدالله بن مسعود مي­خواست برايش قرآن بخواند اما وي از آن حضرت عذرخواهی کرده مي­گفت: اي رسول خدا قرآن بر شما نازل شده است حال آنكه شما مي­خواهيد آن را از من بشنويد. ايشان مي­فرموند: دوست دارم آن را از تو بشنوم، آن­گاه عبدالله قرآن را قرائت مي­كرد و اشك از ديدگان رسول خدا(ص) جاري مي­گشت. ايشان با اين قرائت در پي آن بودند كه تمام اعضا و جوارح ایشان، چشم، گوش، قلب و زبان از قرآن بهره­مند شود و مي­دانستند هر عضوي براي كسب شناخت و معرفت روشي ويژه دارد؛ بنابراین آن حضرت- كه كامل‌ترین خلق بودند- مي­خواستند همه روش­هاي شناخت و معرفت نزد ايشان كامل شود. حديثي در‌این‌باره با چنين مضموني وارد شده است كه هر كس حسي- يكي از حواس پنجگانه- را از دست دهد در حقيقت دانشي را از دست داده است. پس آن حضرت بر آن بودند تا به وسيله همه اعضا و جوارح خويش از علوم و معارف قرآن بهره برند. بدين جهت استحباب قرائت قرآن با صداي بلند را ذكر كرده­اند و اين غير از فضیلت و پاداشي است كه در گوش سپردن و نگاه كردن به قرآن بيان شده است و نيز حفظ آنچه از قرآن خوانده مي­شود، حتي در حال نماز كه إن شاء الله در مجموعه احاديث شريف ذكر خواهد شد.

رسول خدا(ص) با قرآن انس مي­گرفت. سوره «الرحمن» را براي مسلمين كه سكوت كرده و به قرآن گوش فرامي­دادند، قرائت كردند. آن حضرت فرمودند: «لقد قرأتها علي الجن فكانوا احسن استماعاً منكم، قالوا و كيف يا رسول الله. قال(ص): كانوا كلما قرأت«فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان»[4] يقولون هم: لَا بِشَى‏ءٍ مِن آلائِكَ رَبِّ أُكَذِّب: اين سوره را براي جنیان خواندم، آنان بهتر از شما به‌آن گوش سپردند، مسلمين پرسيدند: چگونه اي رسول خدا؟ ايشان فرمودند: هر بار كه اين آيه را خواندم: «(الا اى جنّ و انس) كدامين نعمت­هاى خدايتان را انكار مى‏كنيد؟» آنان مي­گفتند: ‏پروردگارا! ما هيچيك از نعمت­هاى تو را تكذيب نمى‏كنيم‏». هنگاميكه آن حضرت آيه «أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى[5]‏: آيا چنين خداى (با قدرت و حكمت) باز نتواند مردگان را زنده گرداند؟» را قرائت مي­كردند، عبارت «بَلَي سُبحَانَكَ اللَّهُمَّ: آري پاك و منزهي اي خدا» را بيان مي­كردند زيرا ايشان اين آيه را از خداوند متعال و به صورت مستقيم و بدون واسطه از لابه­لاي سطور قرآن مي­شنيدند. در ادامه نيز ذكر خواهد شد كه امام كاظم(ع) به­گونه­اي قرآن را قرائت مي­كردند كه گويي انساني را مورد خطاب قرار مي­دهند. پيامبر(ص) سوره «زمر» را براي جواني پاكدل و نيك سرشت قرائت کردند، هنگاميكه به آيه «وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ زُمَرا[6]: و آنان را كه كافر شدند فوج فوج به جانب دوزخ رانند» و نيز آيه «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرا[7]: و متقيان خدا ترس را فوج فوج به سوى بهشت برند» رسيدند، آن جوان چنان صدايي برآورد كه در دم جان سپرد. همچنين ايشان سوره « هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُورا: آيا بر انسان روزگارانى نگذشت كه چيزى هيچ لايق ذكر نبود؟» را خواندند و به‌هنگام نزول آن، شخص سياه­چهره­اي نزد آن حضرت حضور داشت، هنگاميكه به وصف بهشت رسيدند، آن شخص چنان آهي بركشيد كه جان داد، پيامبر(ص) فرمودند: «أخرج نفس صاحبكم الشوق إلي الجنة: شوق ديدار بهشت، جان دوست شما را ستاند». اين افراد از جمله كساني هستند كه اين آيه شريفه آنان را چنين توصيف مي­كند: «الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون‏[8]: كسانى كه كتاب بر آن‌ها فرستاديم آن را خوانده و حق خواندن آن را (در مقام عمل نيز) به‌جاآورند، آنان اهل ايمانند و آن‌ها كه به كتاب خدا كافر شوند (و حق شناسى نكنند) آن گروه زيانكاران عالمند».

ضرورت­ اهتمام به قرآن

از آنچه گذشت چنين برمي­آيد كه بيشترين انگيزه­هاي توجه و اهميت به قرآن كريم را مي­توان در نكات جديدي  خلاصه کرد كه با آنچه تاكنون در آيات و روايات شنيده­ايم، متفاوت است:

1-­ قرآن درمان موفق و كامل بيماري­هاي فردي، اجتماعي روحي و حتي جسمي است آن چنان كه در برخي احاديث خواهد آمد.

2- عدم بي­نيازي جويندگان كمال و سعادت جاويدان كه همان هدف والاتر و نهايي است- از قرآن و هدايت جستن و پيروي از آن در دنيا و آخرت. همچنين كمال انسان و قدر و منزلت وي با بهره مندي بيشتر از قرآن كريم افزون‌تر مي­گردد.

3- در سايه اهتمام به قرآن كريم، سرمشق گرفتن از پيامبر(ص) و اهل‌بیت بزرگوار ايشان حاصل مي­شود همان‌گونه كه در اين آيه بدين امر دستور داده شده­ايم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرا[9]: البته شما را به رسول خدا (چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه ديگر اوصاف و افعال نيكو) اقتدايى نيكوست، براى آن­ كس كه به (ثواب) خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا بسيار كند».

4- قرآن پيام دوست حقيقي و مطلق است و انسان از بازخواني پيام دوست خويش و انديشه و تأمل در مفاهيم آن آزرده­­خاطر نمي­شود. خداوند متعال به دليل حضور همه اسباب محبت در وجود او محبوب حقيقي است. عشق و دوستي يا از حسن و كمال محبوب ناشي مي­شود كه صفات كمال و اسامي نيك در ذات خداوند جمع شده است یا اين دوستي به دليل لطف و احسان نشأت گرفته از وجود دوست است كه در اين صورت نيز خداوند از همان آغاز نسبت به آفرینش افراد ناشایست و نالایق حتی بندگان سرکش و نافرمان خويش نعمت ارزاني داشته و بخشاينده و نيكوكار بوده است: « وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها[10]: و اگر بخواهيد كه نعمتهاى خدا را شماره كنيد هرگز نتوانيد» و اين چنين است. حديثي با همين مضمون از امام جعفر صادق(ع) روایت شده كه فرمودند: «القرآن عهد الله إلي خلقه فقد ينبغي للمرء المسلم أن ينظر في عهده و أن يقرأ منه كل يوم خمسين آية: قرآن پيمان خداوند با بندگانش است، پس شايسته است كه انسان مسلمان در پيمان خويش نگريسته و روزي پنجاه آيه از قرآن را بخواند»[11].

5- پاداش بزرگ و اجر بي­پاياني كه طبق احاديث شريفه­اي كه خواهيم شنيد به قاري قرآن و تأمل كننده در آياتش داده مي­شود.

6- از آنجا که قرآن كتابي زنده و جاويد و متعلق به هر زمان و مكاني است، مواضعي را كه مورد بررسي قرار داده و مشكلاتي را كه با آن روبرو مي­شود، نيز منحصر به زماني خاص نیست؛ بنابراین از حضور و كارگشایي پيوسته و هميشگي قرآن در مواضع تازه و جديد بهره برده مي­شود كه بسياري از اين مواضع را طي بحثي با عنوان انديشه مقايسه ميان دو جاهليت نخست و جاهليت نوظهور، ارائه خواهيم داد. در همين راستا داستاني از حارث أعور ذكر شده است كه مي­گويد: «دخلت المسجد فإذا الناس قد وقعوا في الأحاديث فأتيت علياً فأخبرته، فقال: أو قد فعلوها؟ سمعت رسول الله(ص) يقول إنها ستكون فتنة. قلت: فما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله فيه نبأ من قبلكم و خبر من بعدكم و حكم ما بينكم و هو الفصل ليس بالهزل[12]: وارد مسجد شدم و مردم را در حال اختلاف در مورد احاديث ديدم نزد علي(ع) آمدم و ايشان را از ماجرا مطلع کردم، آن حضرت فرمودند: آيا به راستي چنين كرده­اند؟ از رسول خدا(ص) شنيدم كه مي­فرمود: اين احاديث فتنه­اي خواهد بود. گفتم: اي رسول خدا راه خروج از اين فتنه چيست؟ فرمودند: كتاب خدا، اخبار گذشته و آينده و برنامه زندگي شما در آن است. اين كتاب، معيار جدایی حق از باطل بوده و مزاح نیست».

7- آموزش و فراگيري علوم و معارف و اسرار آن‌ها كه در قرآن به ودیعه گذاشته شده است به­گونه­اي كه شخصي مانند امير المؤمنين(ع) كه عبدالله بن عباس، علم ايشان را زينت امت و مترجم و مفسر قرآن توصيف مي­كند و مي­گويد: علم من و همه اصحاب رسول خدا(ص) نسبت به علم علي(ع) مانند قطره در برابر درياست، شخصي مثل علی(ع) با چنین علمی، هنگامي كه از ايشان پرسش شد: «هل عندكم شيء من الوحي؟ قال: والذي فلق الحبة و برأ النسمة الا ان يعطي الله عبداً فهماً في كتابه[13]: آيا از وحى چيزى نزد شما هست؟ فرمود: نه به آن خدا كه دانه را مى‏شكافد و خلايق مى‏آفريند سوگند كه خداى تعالى به هر كس از بندگانش كه بخواهد فهم در قرآنش را مى‏دهد».

در اين كتاب باورهاي راست و صحيح، اخلاق والا، دستورات و قوانين خردمندانه، ظرافت­هاي بلاغي و بيان نيكو وجود دارد كه پاسخگوي هر نيازي هستند. همچنين اسرار خلقت و شگفتي­هاي مخلوقات در جسم انسان، هستي و طبيعت در قرآن موجود است. در اين كتاب اسراري است كه عقل مخترعين به‌آن نرسید، اما به‌آن مفهوم نيست كه قرآن كتاب فيزيك، شيمي، ستاره شناسي یا پزشكي است تا خطاها و كاستي­هاي اين علوم را بازتاب دهد، بلكه قرآن كتاب هدايت و اصلاح است كه همه ابزارها را در راستاي تحقق هدف خويش به كار گرفته و اين علوم همگي در قالب اين هدف ريخته مي­شوند و قرآن  از آن‌ها به ميزان نياز جهت تحقق هدف خويش برمي­گيرد.

8- گواهي عدم دين نسبت به شكايت قرآن از ترك و واگذاري آن، همان‌گونه كه قبلا در حديث شريف ذكر شد (ثلاثة يشكون: سه گروه شكايت مي­كنند ... ). شكايت قرآن نزد خداي تعالي پذيرفته است همان‌گونه كه در حديث شريف ذكر شد كه قرآن (ستيزه­جويي تأييد شده است) يعني قرآن مدعي تأييد شده­اي است و حق به آن داده مي­شود. شكايت رسول خدا(ص) كه در قرآن ذكر شده است، اين ادعا را تقويت مي­كند: «(وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً[14]: در آن روز رسول (به شكوه از امت در پيشگاه پروردگار) عرض كند: بارالها (تو آگاهى كه) امّت من اين قرآن را به كلّى متروك و رها كردند».

9- رستگاري با شفاعت قرآن. در حديث مذكور، قرآن با عنوان (شافع مشفع: شفيعي كه شفاعتش پذيرفته است) توصيف شده است و در وصف شفاعت آن در حديث آمده است: «و كان القرآن حجيزاً عنه: قرآن مانعی برای او مي­شود»- يعني قرآن حايل و حجابي براي قاري قرآن مي­شود- در روز قيامت، قرآن مي­گويد: «يا ربّ إن كل عامل أصاب أجر عمله غير عاملي فبلّغ به أكرم عطائك، قال: فيكسوه الله العزيزي الجبار حلتين من حلل الجنة ويوضع علي رأسه تاج الكرامة ثم يقال له: هل أرضيناك فيه؟ فيقول القرآن: يا ربّ قد كنت أرغب له فيما هو افضل من هذان قال: فيعطي الأمن بيمينه و الخلد بيساره ثم يدخل الجنة يقال له: اقرأ آية فاصعد درجة ثم يقال له هل بلغنا به و ارضيناك؟ فيقول: نعم[15]: پرودگارا! هر عمل كننده­اي پاداش عمل خويش را دريافت كرده است جز عمل كننده به من، پس بهترين بخشش خود را به او عطا كن. خداوند مي­گويد: خداوند بزرگ و شكست ناپذير دو جامه از جامه­هاي بهشتي را بر تن وي مي­پوشاند و بر سر وي تاج شكوه و بزرگي مي­نهد سپس خطاب به قرآن مي­گويد: آيا ما تو را نسبت به وي راضي كرديم؟ قرآن مي­گويد: پروردگارا! پاداشي برتر از اين دو را برايش دوست داشتم. خداوند مي­فرمايد: امنيت و آرامش به دست راست و جاودانگي به دست چپ وي داده مي­شود سپس وارد بهشت مي­شود سپس به او گفته مي­شود: آيه­اي بخوان تا جايگاهت بالاتر رود، آن­گاه به قرآن گفته مي­شود: آيا پاداش او را داده­ايم و تو را خرسند كرده­ايم؟ قرآن مي­گويد: آري».

فوائد بي­شماري غير از اين موارد در سايه اهتمام به قرآن وجود دارد كه درخواهي يافت برخی از آن‌ها فقط مختص مسلمانان نیست، بدين دليل انديشمندان، دانشمندان و رهبران، هر چند غير مسلمان به قرآن روي مي­آورند.

تا بدين جا انگيزه­هاي ذكر شده براي برانگيختن و تشويق انسان جهت در آغوش كشيدن اين كتاب بزرگ و گشاده دست و نيز اهتمام به‌آن به گونه­اي كه با گوشت و خون وي آميخته شود، كافي است. من در اينجا هر كه را حقي براي من به گردن خويش مي­بيند- چه اخلاقي و چه شرعي- بايسته مي­دانم حداقل دو بار در سال قرآن را ختم كند كه اين ميزان بسيار اندكي است. اگر به دقت بنگريم، فقط در ماه مبارك رمضان مي­توان نصف اين ميزان یا بيشتر از آن، قرآن قرائت كرد.

مهم­تر از انگيزه­هاي مذكور، مواردي است كه در احاديث شريفي بيان گشته كه از ميان آن‌ها مجموعه­اي با بيش از چهل حديث را براي شما برگزيدم و اين طبق سنت گذشتگان نيكي است كه بسياري از كتاب­هاي چهل حديث را در زمينه­هاي مختلف شناخت و معرفت تأليف كرده­اند. اميد است كه اين بزرگان و من نيز به همراه آنان، اهل اين حديث شريف باشيم. رسول خدا(ص) فرمودند: «من حفظ عني من أمتي أربعين حديثاً في أمر دينه يريد به وجه الله عز وجل و الدار الآخرة بعثه الله يوم القيامة فقيهاً عالماً[16]: هر كسي از امت من كه چهل حديث از من را در ارتباط با امر دين خود جهت خشنودي و رضايت خداوند عز و جل و كسب سراي آخرت حفظ كند، روز قيامت خدا او را فقيه و دانشمند برمي­انگيزد».



[1] - اصول كافي: كتاب فضل القرآن،‌باب 1 حديث13.

[2] - مزمل: 4.

[3] - مزمل: 5- 6.

[4] - الرحمن: 55.

[5] - قيامت: 40.

[6] - زمر: 71.

[7] - زمر: 73.

[8] - بقره: 121.

[9] - احزاب: 21.

[10] - نحل: 18.

[11] - اصول كافي: كتاب فضل القرآن، بابي در قرائت آن، ج1.

[12] - الميزان في تفسير القرآن: 20/ 262.

[13] - الميزان في تفسير القرآن 3/ 71.

[14] - فرقان:30.

[15] - الوسائل: كتاب نماز، ابواب قرائت قرآن، باب6، ج1.

[16] - الخصال: 2/ 542.