فهم صحیح پس از شناخت پیامدهای تصدی نا اهلان 4

| |زمان مطالعات : 720
  • Post on Facebook
  • Share on WhatsApp
  • Share on Telegram
  • Twitter
  • Tumblr
  • Share on Pinterest
  • Share on Instagram
  • pdf
  • نسخه چاپي
  • save

فهم صحیح پس از شناخت پیامدهای تصدی نا اهلان

 

خسارت و زیان چهارم:

چندپارگی، تفرقه و تقسیم امّت اسلامی

چهارمین خسارت گسترده امت اسلامی بر اثر زعامت خطّ خلافت بر جامعه اسلامی، ایجاد تفرقه و دودستگی و اختلاف میان مسلمانان و تبدیل آن ها به گروه های متکثر و متباین است که پیدایش دهها فرقه اسلامی در طول تاریخ مویّد آن است.

تشتت و تفرقه جامعه اسلامی از ابتدایی ترین، بارزترین و طبیعی ترین نتایج دورکردن جامعه از امامت حقیقی است. چرا که راز تشریع و جعل امامت، پاسداشت امت از چنددستگی و انحراف بوده است. آن گونه که صدیقه اطهر فاطمه زهراء (س) در خطبه مشهور خود پس از وفات پدر بزرگوارشان می فرمایند: «وَجَعَلَ إمَامَتَنَا نِظَاماً للمِلَّةِ[1]»خداوند امامت ما را موجب نظام یافتن امور ملت قرار داده است. و همان طور که آیه 103 سوره شریفه آل عمران به چنگ زدن به ریسمان محکم الهی و پرهیز از تفرقه دستور می دهد که: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» و در تفاسیر متعدد مراد از ریسمان کشیده شده از آسمان به زمین را قرآن کریم و عترت رسول خدا (ص) عنوان کرده اند.[2]

اضافه بر این جایگاه زعامت و خلافت جامعه اسلامی پس از غصب آن از سوی خطّ خلافت، مورد طمع بسیاری از قدرت طلبان قرار گرفته است تا با آن علف های هرز خودخواهی، تفرعُن و استکبارجویی ریشه دوانیده در جان خود را سیراب سازند. طبیعی است که رقابت بر سر چنین امتیازی، به افزایش درگیری های اجتماعی و سیاسی و در نتیجه نابودی تمامی ارزش های اخلاقی خواهد انجامید.

اندکی تامل و مطالعه ابتدایی تاریخ برای فهم میزان خسارت های سنگین انسانی، جانی و مالی که در نتیجه مبارزه بر سر کسب قدرت صورت گرفته است، کافی است. براستی چه کسی مسئولیت این فاجعه را برعهده می گیرد؟ چه کسی باب منازعه بر سر قدرت را بر روی مسلمانان گشود؟ و چه جنایت بزرگی کرده است کسی که این شکاف را در امت اسلامی ایجاد نمود؟

بهترین تعبیر از رنج ها، دردها و خسارت های یادشده، دعای «صنمی قریش» است که در لعن دشمنان آل محمد (ص) و ضرورت تبرّی از ایشان وارد شده است:

«اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ بِعَدَدِ كُلِّ مُنْكَرٍ أَتَوْهُ وَ حَقٍّ أَخْفَوْهُ وَ مِنْبَرٍ عَلَوْهُ وَ مُنَافِقٍ وَلَّوْهُ وَ مُؤْمِنٍ أَرْجَوْهُ وَ وَلِيٍّ آذَوْهُ وَ طَرِيدٍ آوَوْهُ وَ صَادِقٍ طَرَدُوهُ وَ كَافِرٍ نَصَرُوهُ وَ إِمَامٍ قَهَرُوهُ وَ فَرْضٍ غَيَّرُوهُ وَ أَثَرٍ أَنْكَرُوهُ وَ شَرٍّ أَضْمَرُوهُ وَ دَمٍ أَرَاقُوهُ وَ خَبَرٍ بَدَّلُوهُ وَ حُكْمٍ قَلَبُوهُ وَ كُفْرٍ أَبْدَعُوهُ وَ كَذِبٍ دَلَّسُوهُ وَ إِرْثٍ غَصَبُوهُ وَ فَيْ‌ءٍ اقْتَطَعُوهُ وَ سُحْتٍ أَكَلُوهُ وَ خُمْسٍ اسْتَحَلُّوهُ وَ بَاطِلٍ أَسَّسُوهُ وَ جَوْرٍ بَسَطُوهُ وَ ظُلْمٍ نَشَرُوهُ وَ وَعْدٍ أَخْلَفُوهُ وَ عَهْدٍ نَقَضُوهُ وَ حَلَالٍ حَرَّمُوهُ وَ حَرَامٍ حَلَّلُوهُ وَ نِفَاقٍ أَسَرُّوهُ وَ غَدْرٍ أَضْمَرُوهُ وَ بَطْنٍ فَتَقُوهُ وَ ضِلْعٍ كَسَرُوهُ وَ صَكٍّ مَزَّقُوهُ وَ شَمْلٍ بَدَّدُوهُ وَ ذَلِيلٍ أَعَزُّوهُ وَ عَزِيزٍ أَذَلُّوهُ وَ حَقٍّ مَنَعُوهُ وَ إِمَامٍ خَالَفُوهُ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمَا بِكُلِّ آيَةٍ حَرَّفُوهَا وَ فَرِيضَةٍ تَرَكُوهَا وَ سُنَّةٍ غَيَّرُوهَا وَ أَحْكَامٍ عَطَّلُوهَا وَ أَرْحَامٍ قَطَعُوهَا وَ شَهَادَاتٍ كَتَمُوهَا وَ وَصِيَّةٍ ضَيَّعُوهَا[3]»

خدایا آن ها را به عدد هر حقی که مخفی داشتند، و هر منبری که به ظلـم بر آن بالا رفتند، و هر مـنـافقی که به کار گماردند، و هر مـؤمنی که تبعیدش کردند، و هر ولیِ خدایی که آزردند، و هر تبعید شده ای که پناهش دادند، و هرراستـگویی که راندند، وهر کـافری که یـاری کردنـد، و هـرامام بر حقی که مقهورش کردند وهرواجبی که آن را تـغیـیر دادند، وهـردلیلی که انکـارش کردنـد، وهـرامر زشتی که اختیارکردند، وخون هایی که به ناحق ریختند وهرخبری که آن را عوض کردند، و هر حکمی که خلاف آن را انجام دادند و هرکـفـری که به پا داشتند،وهر دروغی که راست جلوه دادند و هرارثـی که به زورگرفتند،و هر غنیمتی که به ناحقّ ملک خود ساختند و هر مال حـرامـی که خوردند، و هـر خُمسی که برای غـیر اهـلش حـلال شمردند، و هر باطلی که اساس آن را نهادند،و هر ستمی که گسترش دادند، و وعده هایی که بدان وفا نکردند، و پیمان هایی که شکستند، و حلال هایی که تحریم نمودند،و حرام هایی که حـلال کردند، وهرنـفـاقی که پنهان داشتند،و هرنیرنگی که انجـامش را به دل گرفتند، و پهـلوهایی که شکافتند، وجـنـینی که سبب سقط آن شدند و استخوانی که شکستند، و هر سندی که آن را دریدند، و هر اجتماعی که پـراکندند، و هر خواری که عـزت بخـشیـدند،و هر عـزیـزی که خوارش کردند، و هر حـقی کـه از صـاحبانش باز داشتند، به عـدد هـر آیه ای که آن را تغییر داده و تحریف کرده اند،و هر واجبی که آن را ترک کردند و هـر روش پـسندیده ای که تغیـیرش دادند، و هر حکمی که آن را وارونه کردند، و جلوی انجام آن را گرفتند. و ارحامی که آنها را ازبین بردند.و هر شهادتی که مخفی داشتند و وصیتی را که ضایع کردند و ایمانی که از بین بردند و ادعای باطلی را که داشتند. و بیعتی را که انکار کردند و هر نیرنگی را که انجام دادند، و هر خیـانـتی که وارد دیـن کردند، و هر گردنه ای که بالای آن رفتند (برای کشتن پیامبر) و هر تـقلبی که مـقیّد به او بودند، و هـر امانتی که به آن خیانت کردند لـعنـت کن.

اگر قرار بر ذکر مثال و شاهد بر هر فقره از این دعاء بود موارد متعددی را می شد ذکر کرد. لیکن مطالعه کننده تاریخ به خوبی می تواند موارد متعددی از هر فقره ای را اسقراء نماید و ما این مهم را به خواننده محترم وا می گذاریم.

 

 

 



[1] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج6 باب 23 ص315.

[2] ر: الشيخ محمد يعقوبی، شكوى القرآن، ص 91.

[3] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج82، ص 261.