تدوین آیین نامه
تدوین آیین نامه
آیین نامه در واقع طرحی مکتوب است که در آن به تعریف نهاد، فلسفه و اهداف تاسیس آن، فعالیت های ویژه آن، نقش نهاد در جامعه و در نهایت پاسخگویی به پرسش ها و شبهات در خصوص ماهیت نهاد، اشاره می شود.
به عنوان نمونه شبهاتی در خصوص مغایرت و تضاد ذاتی نهادهای مدنی با نهادهای دینی و مذهبی ذکر شده است که در حقیقت برآمده از این نکته است که آیا شما در پی تاسیس نهادهای مدنی و یا نهادهای دینی و مذهبی هستید؟
می توان ادعا کرد که این شبهه منشأ تاریخی داشته و از نحوه تعامل کلیسا و روحانیون مسیحی در قرون وسطی ناشی شده است. زیرا کلیسا در آن برههه از حیات تاریخی خویش، مانع پیشرفت و ترقی جامعه بشری بوده و با علم و فناوری سخت مخالفت می کرد.
چنان تجربه تاریخی از نحوه تعامل نهاد مذهبی جامعه و متولی رسمی دین در جامعه ترسی را در جغرافیای ادراکی جهان اسلام حاکم کرده است که آیا دین اسلام و روحانیت مسلمان از چنان طرز تفکری که در قرون وسطی بر جامعه حاکم بود برخوردارند یا برعکس فضای تعاملی مثبتی میان نهاد دین و متولیان آن با نهادهای مدنی فعال در جامعه اسلامی وجود دارد؟
حقیقت آن است که اسلام تفاوت های بسیاری با مسیحیت دوران قرون وسطی دارد. برعکس مسیحیتِ اروپایی، اسلام خود عنصر مهمی در تمدن سازی جامعه بوده و در اندک زمانی پس از پیدایش، جامعه بدوی و ابتدایی آن روزگار را به حکومتی عظیم تبدیل کرد که امت بزرگ اسلام را رهبری می کرد. اسلام با سرعتی باور نکردنی، جامعه آشفته و پرهرج و مرج آن دوره را سامان بخشیده و امتی یکپارچه و متحد و برخوردار از فرهنگ ناب دینی تولید نمود که توان رویارویی با ابر قدرت های بین المللی آن زمان همچون امپراطوری ایران و روم را پیدا نمود.
با یک بررسی اجمالی در نظام و ساختار حکومت دینی در صدر اسلام می توان به نهادهایی همچون وقف، نذر، قانون، سازمان دادگستری، دادگاه نظامی، دار الحکومه، بیت الحکمه و ... برخورد که برخی از آن ها همانند نذر و وقف بدون هیچ تردیدی از نوع نهادهای مدنی به شمار می آیند.
دشمنان اسلام و مسلمانان با هدف تلاش برای جلوگیری از شکل گیری امت قدرتمند اسلامی و تجدید حیات هویت اسلامی اقدام به شبهه افکنی و اعلان تضاد تشکل های مدنی و نهادهای دینی و کارکردهای آن نموده و قائل به عدم امکان جمع میان این دو می شوند.
این در حالی است که با مراجعه به تاریخ مشاهده می شود که بشریت بدون عنصر دین به تمدن، فرهنگ، پیشرفت و ترقی دست نیافته و تنها در سایه دین توانسته است به این درجه از تکامل و پیشرفت دست یابد. به عنوان نمونه مراجعه به تاریخ می بینیم که اسلام وقتی که در جزیره عربستان ظهور کرد چگونه مردم و ساکنان آن سامان را از آن درجه از انحطاط وعقب ماندگی به امتی برخوردار از کرامت، عزت و آزادی -که توانست تمدن عظیمی را در جهان شکل دهد- رسانید.
پس نباید گمان برد که نهاد های مدنی ناسازگاری ذاتی با دین دارند. چرا که برخی از نهادهای مدنی با هدف اجرای گزاره های دینی و برای عینیت بخشی به آموزه های دینی تاسیس و راه اندازی می شوند. لذا دو انگاری نهادهای مدنی با دین، اساسا اگر نگوییم که برای تشویش اذهان و شبهه افکنی است برآمده از عدم شناخت صحیح این دو امر ( نهاد مدنی و دین ) است. [1]
در نتیجه نهادهای مدنی نه تنها تعارضی با ماهیت دین ندارند که برعکس در راستا و طول نهادهای دینی طبقه بندی می شوند و در فرض عدم تضاد محتوایی نهاد با آموزه های دینی، نهادهای دینی و نهادهای مدنی می توانند مسیر واحدی را برای اداره هرچه بهتر جامعه ارائه نمایند.
[1] ملت عراق بعد از فراهم آمدن زمینه های مناسب برای تغییر و تحول، به سرعت توانست از وضع اسف باری که در آن به اسارت کشیده شده بود، خود را به آن سطحی از فرهنگ غالب کشورهای جهان برساند. این در حالی که گذشته دراز مدت دردناکی از استبداد و ظلم و محرومیت و عدم توجه به علم و پیشرفت را تجربه کرده بود. عراق بدون برخورداری از کمترین بسترهای مناسب برای تحول در ساختار اجتماعی و سیاسی، خودش را به آن مراحل لازم از سطح جهانی رسانیده و نهادهای مدنی را در زمینه های مختلف زندگی همچون علم، فرهنگ، اقتصاد و نیزامور مذهبی، اجتماعی و اخلاقی تأسیس نمود. زنان جامعه با اینکه قشری بود که درد، آسیب، محرومیت و تبعیض بیشتری را از بین دیگر اقشار جامعه چشیده بود با این وجود گوی سبقت را در تغییر و تحول و راه اندازی نهادهای مدنی را به خود اختصاص داده و موجب شگفتی و خشنودی واقع گردید و تعامل منفی انسان های کوته بین، متحجر و مستبد، ایشان را از تلاش و کوشش برای پیشرفت و ترقی باز نداشت.