کرامت مطلق از آن انسان است

| |زمان مطالعات : 636
کرامت مطلق از آن انسان است
  • Post on Facebook
  • Share on WhatsApp
  • Share on Telegram
  • Twitter
  • Tumblr
  • Share on Pinterest
  • Share on Instagram
  • pdf
  • نسخه چاپي
  • save

کرامت مطلق از آن انسان است

 

بسمه تعالی


سخنرانی تاریخی سالانه مرجع عالیقدرحضرت آیت الله شیخ محمد یعقوبی دام ظله در جمع زائرین بارگاه ملکوتی امیر مومنان علی (ع) که از شهرهای مختلف عراق در سالروز شهادت دخت پیامبر اکرم (ص) حضرت صدیقه کبری فاطمه زهراء (س) جهت عرض تسلیت وارد نجف اشرف شدند ایراد گردید.
ایشان آزادی انتخاب و اختیار و تکامل و پیشرفت را از مظاهر تکریم و کرامت انسان یاد کردند.
و همچنین اموری همچون تکفیر و قتل و غارت و برده گیری و تسلط و سیطره بر اموال و ثروت های ملت ها را از اعمال مورد انکار ادیان و شرایع آسمانی ذکر کردند هر چند که این اعمال و رفتار ها را به ادیان منتسب کنند و با نام دفاع از آنها مرتکب چنین رفتارها شوند.
ایشان نیز در بخش دیگری از سخنان خود یکی از راه های شناخت درست و صحیح بودن ادیان – هر دین و کیشی باشد – تلاش آن برای برقراری و تحقق کرامت انسان ها و حفظ و صیانت از حقوق افراد معرفی کردند بطوری که انسان کرامت خود را در آن احساس کند اما قتل و غارت و تکفیر و ترور و تسلط و سیطره بر اموال عمومی و ثروت های ملت ها از رفتارهای دینی و مورد تایید ادیان نیست هر چند که با نام دین و دفاع از آن صورت پذیرند زیرا ادیان آسمانی برای حفظ انسانیت انسان و کرامت و سعادت او تشریع شده اند.
ایشان وجود قانون عادلانه و منصف و اجرای آن توسط دولتی که با در نظر گرفتن ارزش های بلند و والای انسانی و حفظ حقوق ملت و صیانت از کرامت مردم و نگهداری از اموال بیت المال و دوری از استبداد و هرج و مرج و سیاست زدگی و نا آرامی و ... را ضروری دانستند.
ایشان در بخش دیگر از سخنرانی خود دولتی را انسانی معرفی کردند که ارزش های والا را برای انسان قائل باشد و تمام حقوق او را رعایت کند و در تمام قوانین و دستور العمل ها آنرا مد نظر قرار دهد و جایی برای استبداد و چپاول و جهل و عقب ماندگی در آن نباشد ایشان اینگونه دولتی را یاری کننده حضرت زهرا (س)  در اهداف خود می داند و با تلاش در تحقق اینچنین حکومتی می توان به اندازه توان خود در تحقق اهداف آن حضرت (س) کمک کرد.
مشروح سخنرانی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد یعقوبی را در ذیل که با نام (وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم– کرامت مطلق از آن انسان است ) بدین شرح است.

                                                                                     

 وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم‏( اسراء 70)
کرامت مطلق از آن انسان است

تاکید های متعدد در این آیه با (لام) و کلمه (قد) و (صیغه تفعیل) برای نشان دادن این حقیقت و واقعیت اللهی و آن کرامت مطلق را برای انسان دانستن است که از مهمترین اصولی که در وضع قوانین و مقررات به آن استناد و استدلال می شود آن کرامتی که خداوند متعال آنرا در ابتدای خلقت انسان به تمام خلایق اعلام کرد و ملائکه را به پاس آن، امر به سجود برای آدم کرد و ابلیس به جهت آن تکریم اللهی به آدم حسادت ورزید خداوند متعال در قرآن از ابلیس حکایت می کند که گفت: ( قَالَ أَ رَأَيْتَكَ هٰذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً ) گفت: «به من بگو، اين كسى را كه بر من برترى داده‌اى(به چه دليل بوده است؟) اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذارى، همۀ فرزندانش را، جز عدۀ كمى، گمراه و ريشه ‌كن خواهم ساخت!» آن رانده از رحمت خداوند می خواست که با انحراف ساختن انسان از راه حق، آن کرامت و تکریم اللهی را از انسان سلب کند. پس کرامت حقیقی در واقع همان بصیرت و شناخت حق و راهی که انسان را به سوی خداوند رهنمون سازد می باشد.
باید دانست که کرامت درجات مختلفی دارد و به مقدار تقوایی است که انسان دارد می باشد خداوند می فرماید: (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ) گرامى‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.
انسان تا درجه ای از کرامت می رسد که ما فوق ملائک می رسد در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: ( ما شئ اکرم علی الله من ابن آدم ) چیزی بر خداوند گرامی تر از آدمزادگان نیست. و در روایتی از امام باقر (ع) که ایشان می فرمایند: ( ما خلق الله عزوجل خلقا اکرم علی الله عزوجل من المومن لان الملائکة خدام المومنین ) خداوند مخلوقی گرامی تر از مومن نیافرید برای اینکه ملائکه خدمتگذاران مومنان هستند.
و علت آن در روایتی از امام صادق (ع) که از امیر المومنین (ع) نقل می کند اینگونه شرح می دهد: ( انّ الله عزوجل رکب فی الملائکة عقلا بلا شهوة و رکب فی البهائم شهوة بلا عقل و رکب فی بنی آدم کلتیهما فمن غلب عقله شهوته فهو خیر من الملائکة و من غلبت شهوته عقله فهو شر من البهائم ) خداوند به ملائکه عقل عطا فرمود و به آنها شهوت نداد و به حیوانات شهوت داد و عقل را نداد و و به آدمزادگان هردوی آنها را داد پس هر کس عقل او بر شهوتش پیروز شد از ملائک بهتر است و هر آنکس که شهوتش بر عقلش پیروز گشت از حیوانات پست تر است.
این تکریم اللهی تمام ابعاد انسانی انسان را در بر دارد بدن او را به بهترین وجه آفرید: (فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ )در بهترين صورت و نظام آفريديم. و در روایتی از امیر المومنین (ع) می فرماید: ( صورة الآدمیین و هی اکرم الصور علی الله ) صورت آدمیان گرامی ترین صورت هاست.
خداوند متعال عقل و ابزار علم و دانش و معرفت را به انسان داد تا زندگی خود را بسازد و آبادانی و پیشرفت و توسعه را در حیات خود بوجود آورد در حالی که دیگر مخلوقات از اولین روز خلقت خود تا روز قیامت زندگی یکنواخت و یگانه و بدون هرگونه تغییر را سپری می کنند.
همچنین خداوند هر آنچه را در زمیناست را برای خدمت به انسان آفرید: (وَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ ) او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته.و او را تعلیم فرمود که چگونه از موهبت های اللهی کمال استفاده و بهره برداری را داشته باشد.
و از دیگر مظاهر و نشانه های تکریم اللهی نعمت اختیار و انتخاب و اراده و سیر تکامل به سوی کمال است و رسولان و انبیاء را برای آسان سازی سیر به کمالات و کتاب های آسمانی که در بر دارنده برنامه های انسان ساز را جهت سهولت در تکامل به سوی آنها فرستاد تا راه های سعادت را از شقاوت و خیر را از شر بهتر بشناسد و کرامت و جایگاه خود را بوسیله آنها محافظت کند.
یکی از راه های شناخت درستی و صحیح بودن ادیان – هر دین و کیشی باشد – تلاش آن برای برقراری و تحقق کرامت انسان ها ست و نیز حفظ و صیانت از حقوق افراد است بطوری که انسان کرامت خود را در آن احساس کند اما قتل و غارت و تکفیر و ترور و تسلط و سیطره بر اموال عمومی و ثروت های ملت ها از رفتارهای دینی و مورد تایید ادیان نیست هر چند که با نام دین و دفاع از آن صورت پذیرند زیرا ادیان آسمانی برای حفظ انسانیت انسان و کرامت و سعادت او تشریع شده اند.
از امیر المومنین (ع) روایت شد که فرمودند: ( یقول الله تعالی: لم اخلقک لاربح علیک، انما خلقتک لتربح علی، فاتخذنی بدلا من کل شئ، فانی ناصر لک من کل شئ ) خداوند متعال می فرماید: تو را نیافریدم تا سود کنم تو را آفریدم تا از من سود ببری، پس من را نسبت به همه چیز مقدم بدار تا تو را از هر چیز یاری کنم.
اهداف قرآن در بیان این حقیقت:
1-   
تاسیس این قاعده به جهت آن است که تمام قوانین و مقررات بر اساس آن تنظیم و وضع شوند حتی دین نیز باید بر این قاعده استوار باشد و آن قاعده کرامت انسان که فوق تمام آنها است پس هر قانون و مقرراتی که مخالف یا منافات با این قاعده که از مواهب اللهی برای انسان هاست باید لغو و ابطال یا تصحیح شود.

2-   
آگاهی و شناخت انسان به خود که از چه رتبه و جایگاهی در نزد خداوند متعال برخوردار است و خداوند چه چیزی را برای او اراده کرده است تا بتواند خود را بیابد و از پاکی و طهارت خود محافظت کند و خود را به امور ناچیز و بی قیمت نفروشد، در روایت است که: ( من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته ) هر کس نفس خویش را گرامی دارد شهوات نزد او پست می شوند. پس اگر انسان خود را شناخت و به این حقیقت معرفت پیدا کرد اعتماد به نفس پیدا می کند و این آگاهی و شناخت در ثبات و پایداری او کمک می کند و این یکی از راه های تربیتی صحیح است.


3-   
این آیه نیز عتاب و سرزنش را در خود دارد که انسان را به خاطر تمرد و عصیان در برابر خداوند توبیخ می کند خداوند که او را به بهترین شکل تکریم و محترم شمرد و او را به انواع نعمت ها بهره مند ساخت اما انسان خداوند را به اندازه آنچه که خداوند از مادیات به او داد ارزش گذاری می کند:( فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ) امّا انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى‌كند و نعمت مى‌بخشد(مغرور مى‌شود و) مى ‌گويد: پروردگارم مرا گرامى داشته است! و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى‌گيرد(مأيوس مى‌شود و) مى‌گويد: پروردگارم مرا خوار كرده است!

این کرامت هدیه ای از جانب خداوند متعال است و انسان یا تمام توان و تلاش خود را در صیانت و محافظت از آن بکار می گیرد و یا نسبت به آن بی تفاوت می شود (وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ ) و هر كس را خدا خوار كند، كسى او را گرامى نخواهد داشت
لذا انسان خود باید کرامت خود را گرامی بدارد و از آن محافظت کند و نیز بهمان اندازه کرامت دیگران را گرامی بدارد و نباید از گرامیداشت کرامت خود کوتاه بیاید و حاضر به ذلت شود و از حقوق انسانی خود بگذرد در حدیثی امام صادق (ع) می فرماید: ( ان الله تبارک و تعالی فوض الی المومن کل شئ الا اذلال نفسه ) خداوند متعال همه امور را به بنده مومن خود تفویض فرمود مگر خواری و ذلت نفس خود را. و نیز در حدیث دیگری می فرماید: ( لا ینبغی للمومن ان یذل نفسه ) شایسته نیست مومن خود را ذلیل کند. عرض شد: چگونه خود را ذلیل می کند؟ فرمود: ( یتعرض لما لا یطیق ) خود را وارد امری کند که از عهده آن بر نیاید و در جای دیگری آمده که فرمود: وارد امری شود که بعد از آن، (بدلیل ناتوانی در انجام آن) عذر خواهی کند.
اهل بیت (ع) همواره ما را به حفظ کرامت و عزت نفس انسانی مان سفارش می کنند و از هر آنچه که با آن در تعارض است و منافی آن است هر چند که بنظر خوشایند یا مطابق میل و خواست نفس باشد برحذر می کنند. امیر مومنان (ع) می فرماید: ( اکرم نفسک عن کل دنیة و ان ساقتک الی رغبة، فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا، و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا ) از هر امر پست نفس خود را باز دار هرچند میل نفسانی به آن داشته باشی، زیرا آنچه که از نفس خود در برابر آن هزینه کنی قابل جبران نیست و بنده دیگران نباش در حالی که خداوند تو را آزاده قرار داد.
کرامت انسانی با استیفاء حقوق فطری همچون آزادی و امنیت و آرامش و رفاه و هر آنچه که لازمه زندگی با کرامت است مهیا می گردد و این کرامت با دو امر تکمیل می گردد:
1-   
التزام به دین، امیر مومنان (ع) می فرماید: ( ان الله قد اکرمک بدینه و خلقکم لعبادته، فانصبوا انفسکم فی اداء حقه ) خداوند تو را با دین خود گرامی داشته است و برای عبادت خود آفرید پس خود را وقف ادای حق خداوند کنید. و نیز در روایت دیگری می فرماید: ( کل عز لا یویده دین مذلة ) هر امری که دین آن را تایید نکند خواری و مذلت است.

2-   
اطاعت از امامت حقیقی و رهبران راستین، که برگزیده خداوند متعال باشند.خداوند در قرآن می فرماید:(يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولٰئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَ لاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً ) (به ياد آوريد) روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان مى‌خوانيم! كسانى كه نامۀ عملشان به دست راستشان داده شود، آن را(با شادى و سرور) مى‌خوانند؛ و بقدر رشتۀ شكاف هستۀ خرمايى به آنان ستم نمى‌شود!. و این گواهی است بر اینکه کرامت و عزت انسانی با تبعیت و اطاعت از امام حقیقی در ارتباط، و منوط به آن است.

خداوند متعال بندگان با کرامت خود را اینگونه توصیف می کند: (بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ) آنها بندگان شايستۀ اويند هرگز در سخن بر او پيشى نمى‌گيرند؛ و(پيوسته) به فرمان او عمل مى‌كنند.
ویژگی های آنان: دوری و اجتناب از شهوات که انسان را به ذلت و اهانت و حقارت نفس می کشاند و اطاعت دائم از خداوند متعال، این صفات پسندیده باعث شد که به این درجه از مقام نزد خداوند برسند:( يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ) اى كاش قوم من مى ‌دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى‌داشتگان قرار داده است!
انسان وقتی به کرامت دیگری اعتدا و تجاوز می کند و عزت و کرامت او را لگدمال و از او سلب می کند که خود با تبعیت از نفس اماره و شهوات حیوانی و بندگی نفس خود، کرامت و عزت نفس خود را از بین برده و از دست داده است امام هادی (ع) می فرماید: ( من هانت علیه نفسه لا تامن شره ) هر آنکس که خود را خوار نمود از شر او ایمن مباش. و رسول اکرم (ص) نیز می فرماید: ( اذل الناس من اهان الناس ) خوارترین مردم کسی است که دیگران را خوار و تحقیر کند.
کرامت و عزت مردم تحقق پیدا نمی کند مگر با برپایی حکومت و دولت انسان، و آن زمانی تحقق پیدا می کند که بر اساس قانون عادلانه و با رهبری حکیم و با کرامت، زمانی که اینگونه دولتی که حافظ حقوق و کرامت مردم و بر اساس ارزش های والای انسانی ایجاد شود بعد از آن می توان گفت که این دولت و حکومت بهتر و با ارزشتر از دولتی که بر اساس صرف قانون است می باشد. زیرا زمانی که قانون صالح نباشد و بر اساس منافع و مصالح گروهی و یا با تنگ نظری وضع شود اینگونه قانونی ضامن سعادت بشر نیست پس زمانی می توان قانون را صالح دانست که حامی و حافظ کرامت انسان باشد لذا می بینیم در دعایی که اهل بیت (ع) به شیعیانشان آموزش دادند چگونه به کرامت اشاره می کند: ( اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة ) و دولتی که بر اساس کرامت انسانی استوار نباشد به بی راهه می زند و سر انجام آن استبداد و سیطره افراد فاسد و ناشایست و چپاول و دست اندازی به اموال مردم و آزادی دیگران را محدود کردن و محروم کردن آنان از زندگی با کرامت و عزت است.
ای مومنان:
حرکت و نهضت و واکنش حضرت زهرا (س) در زمان خود و در یک مرحله کاملا استثنائی برای رهبری تمام بشریت بود ( کنتم خیر امة اخرجت للناس ) آن مرحله از تاریخ که حضرت (س) دوگانگی میان دو خط و راهی که کرامت و عزت انسانی که خداوند متعال به بشر ارزانی داشت را گرامی و محترم می دانست و میان خط و راهی که ذلت و خاری و انحراف را که در طول زمان بیشتر می شود را با نهضت و قیام خود روشن و تبیین کرد.
در آن فضای پر خطر، نهضت و قیام حضرت زهرا (س) برای حفظ و صیانت از کرامت انسانی بود که پیامبر خاتم (ص) از جانب خداوند متعال برای انسان آورده بود می باشد، دوران زندگانی پیامبر (ص) برای طهارت و پاکی جان های تمام افراد امت از رسوبات جاهلیت و عصبیت کافی نبود هرچند که بت هایی که در کعبه نصب شده بودند در روز فتح مکه شکسته شد اما بت های داخلی و نفس های اماره به سوء که در جهل و تعصب و خودخواهی مانده بودند و رفتارهای آنان بر اساس آن ها صورت می گرفت شکسته نشدند، قیام حضرت صدیقه (س) در راستای همان رسالتی که برای تطهیر و تزکیه جان امت و برای آزادی انسان و کرامت او بوسیله وجود مبارک رسول اعظم (ص) بود صورت گرفت.
از مهمترین مظاهر و نشانه های زندگی باکرامت انسانی که حضرت فاطمه (س) در قیام و نهضت خود از آن دفاع کرد استمرار و ادامه دولت انسانی که رسول خدا (ص) آن را تاسیس کرد و ضامن بقای آنرا با رهبری اللهی که از سوی پروردگار منصوب گشت که همان امیر مومنان علی (ع) می باشد است آن حضرت (س) تحقق زندگی با کرامت را در سایه دولت اللهی آن امام و با اطاعت از فرامین او امکان پذیر می دانست و فرمود: (وَ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً - لَا يَكْلُمُ حشاشه‏ وَ لَا يَكِلُّ سَائِرُهُ‏ وَ لَا يَمَلُّ رَاكِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِيراً صَافِياً رَوِيّاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَا يَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ لَمْ يَكُنْ يَتَحَلَّى مِنَ‏ الدُّنْيَا بِطَائِلٍ‏ وَ لَا يَحْظَى مِنْهَا بِنَائِلٍ غَيْرَ رَيِّ النَّاهِلِ وَ شُبْعَةِ الْكَافِل‏ ) آنها را به نرمی و ملایمت به سوی سر منزل مقصود سیر می داد سیری که هرگز آزار دهنده نبود نه مرکب ناتوان می شد و نه راکب خسته و ملول، و سر انجام آنها را به سر چشمه زلال و گوارا وارد می ساخت نهری که دو طرفش مملو از آب بود آبی که هرگز ناصاف نمی شد سپس آنها را پس از سیرابی کامل باز می گرداند و سر انجام او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود می یافتند.
و در مقابل، آنها را از دور شدن از راه و مسیر کرامت اللهی برحذر و هشدارمی داد و فرمود: (وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ وَ سَطْوَةِ مُعْتَدٍ غَاشِمٍ وَ بِهَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِينَ يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهِيداً وَ جَمْعَكُمْ حَصِيداً فَيَا حَسْرَتَى لَكُمْ وَ أَنَّى بِكُمْ وَ قَدْ عَمِيَتْ عَلَيْكُمْ‏ ( أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُون‏ )و شادمان باشید به شمشیرهای برنده، و سلطه تجاوزگران ستمگر و خونخوار، و هرج و مرج فراگیر، و حکومتی مستبد از ناحیه ظالمان، حکومتی که ثروت های شما را بر باد می دهد و جمعیت شما را درو می کند. اسفا بر شما، چگونه امید نجات دارید در حالی که حقیقت بر شما مخفی مانده و از واقعیت ها بی خبرید؟ ( آیا ما می توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور کنیم با اینکه شما کراهت دارید).
این جنگ ها و چپاول و غارت اموال مردم و هرج و مرج و استبداد و نا امنی سر انجام عدم برپایی حکومت و دولت کریمه است.
ای عزیزان:
آن اموری که حضرت زهرا (س) امت را از آن بر حذر می کرد را امروزه به خوبی می بینیم پس اینگونه باید در گفتار ایشان تدبر کرد و مشکلات جامعه خود را با آنها بر طرف کرد و برنامه های درست و سازنده را برای زندگی خود پی ریزی کرد پس نباید به ذکر مصیبت و مظلومیت آن بانو (س) اکتفا کرد که این جفا و کم لطفی به ایشان است و باید اهداف آنحضرت را از قیام و نهضت را فهمید و درک کرد حرکت ایشان در ادامه و راستای حرکت پیامبر (ص) و امام علی (ع) در برپایی و استقرار و استمرار حکومت و دولت کریمه که بر اساس ارزش های والای انسانی که حقوق و کرامت او در قوانین و مقررات رعایت شود بود و از هر گونه ظلم و استبداد و جهل و چپاول بدور بود پس هر کس به اندازه توان خود باید در تحقق اهداف حضرت زهرا (س) مشارکت کند و سهمی داشته باشد.
ما در این برهه از تاریخ بشری که برهه ویژه ای است و در آن آزادی نسبی در عقیده وجود دارد زندگی می کنیم و به عقیده ای ایمان داریم که در طول تاریخ با آن دشمنی شده و برای از بین بردن آن تلاش فراوان صورت گرفته و پیروان آن بدلیل پیروی از آن رنج ها و شکنجه ها دیده اند تا به دست ما رسیده است پس بر ما لازم است که برای استمرار آن تلاش و کوشش کنیم و نقش بسزایی از خودمان نشان دهیم و زندگی خودمان را بر اساس آن طراحی کنیم و اجازه ندهیم دیگران برای زندگی ما برنامه و طرح بریزند و ما را بر اجرای آن وادار کنند،  ما به این توفیق دست نخواهیم یافت مگر با عنایت و توجهات باری تعالی.