آنها را نگهدارید که باید باز پرسی شوند
بسمه تعالى
(وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ) (الصافات: 24)
آنها را نگهدارید که باید باز پرسی شوند.
رسول اکرم (ص) فرمودند: (الا كلكم راع وكلكم مسؤول عن رعيته، فالأمير الذي على الناس راعٍ، وهو مسؤول عن رعيته والرجل راعٍ على اهل بيته وهو مسؤول عنهم والمرأة راعية على بيت بعلها وولده وهي مسؤولة عنهم)2شما همه نگاهبانيد و شما را همه بپرسند از آنچه نگهبان بوديد؛ از حاکم که مسئول امور مردم است و شوهر را از اهل خود و زن بپرسند، و زن را از خانه شوهر بپرسند و از در مورد مسئولیتش می پرسند.
امير المؤمنين (ع) فرمودند: اتّقوا اللّه في عباده و بلاده فإنّكم مسؤولون حتّى عن البقاع و البهائم، و أطيعوا اللّه و لا تعصوه)3 در مورد بندگان خدا تقوا داشته باشید و همچنین در سرزمین های او، چرا که شما حتی در مورد زمین و حیوانات مسئولید، و از خدا اطاعت کنید و مخالفت با او نکنید.
بنابر این همه ما مسئول هستیم هر چند دایره مسئولیت هر کدام از ما متفاوت خواهد بود برخی دایره مسئولیت او وسیعتر و دیگری تنگ تر است پس فردی یافت نمی شود مگر اینکه اولا مسئول خودش هست به اینکه خود را تهذیب و اصلاح کند سپس مسئول خانواده خود و دوستان و همکاران و همسایگان و جامعه اگر دارای جایگاه اجتماعی یا سیاسی یا مذهبی باشد و به اینگونه مسئولیت ها گسترش پیدا می کند تا اینکه به مسئولیت بزرگ حاکمیت بر مردم و اداره امور جامعه برسد.
روایات شریفه صفات و ویژگی هایی را که مسئول باید در خود ایجاد کند تا در مسئولیت و ادای وظیفه خود پیروز و همچنین رضایت خداوند متعال را هم کسب کرده باشد را بیان کرده است دیدم که این روایات بر ویژگی خاصی زیاد تاکید کرده و آن وصفت (ابوت) پدر در شخص مسئول است در هر سطحی از مسئولیت که باشد تفاوتی نمی کند و اغلب ویژگی های مطلوب ذیل این صفت خوابیده است لذا می بینیم رسول اکرم (ص) در این حدیث: ( انا وعلي ابن ابي طالب ابوا هذه الامة)4 من و علی (ع) پدران این امت هستیم.این عنوان و ویژگی را برای خود و حضرت امیر (ع) انتخاب می کند
بگذارید به صراحت به شما بگویم که صفتی که از میان دیگر صفات در مسئولین ما چه بزرگ باشد و چه کوچک کمتر یافت می شود همین صفت پدری است و فقدان این ویژگی سبب و علت شکست و ناکارآمدی بیشتر سازمان ها و ادارات دولتی و غیر دولتی، و حتی موسسات دینی و اجتماعی و فرهنگی است.
شیخ کلینی (ره) به سند خود از امام باقر (ع) روایت می کند: ( قال رسول الله (صلى الله عليه واله) : لا تصلح الامامة إلا لرجل فيه ثلاث خصال : ورع يحجزه عن معاصي الله، وحلم يملك به غضبه، وحسن الولاية على من يلي حتى يكون لهم كالوالد الرحيم)5 امامت و رهبرى جامعه برازنده نيست مگر بر كسى كه در وى سه خصلت است: تقوايى كه او را از معصيت خداوند بازدارد، حلمى كه با آن غضب خويش را كنترل كند و با نيكى حكومت راندن بر كسانى كه حكومتشان را به عهده گرفته است، تا جايى كه براى آنان همانند والدى مهربان باشد.
در همین کتاب نقل شده: (جاء الى أمير المؤمنين (عليه السلام) عسل وتين من همدان وحلوان فأمر العرفاء أن يأتوا باليتامى، فأمكنهم من رؤوس الازقاق يلعقونها وهو يقسمها للناس قدحاً قدحاً، فقيل له : يا أمير المؤمنين ما لهم يلعقونها؟ فقال : إن الامام ابو اليتامى وإنما العقتهم هذا برعاية الاباء)6مقدارى عسل و انجير از همدان و حلوان نزد امير المؤمنين (ع) آوردند، آن حضرت به نمايندگان ايتام دستور داد تا يتيمان را گردآورى كنند. آنگاه مشک هاى عسل را در اختيار آنان قرار داد تا سر آنها را ليس بزنند، و آن حضرت قدح قدح آنها را بين مردم تقسيم مى كرد. شخصى به آن حضرت عرض كرد: اى امير المؤمنين چرا به اينان اجازه دادى تا سر مشک ها را ليس بزنند؟ حضرت فرمود: امام پدر يتيمان است، و من بجاى پدرانشان اين ظرفها را در اختيار آنها گذاشتم تا ليس بزنند.
پدر رئوف و مهربان چه خصوصیات رفتاری و عملی دارد که روایات و احادیث می خواهند یک مسئول آنها را در خود ایجاد کند و دارای آن ها باشد؟
در ابتدا باید آن ویژگی ها را در خود ایجاد کنیم چون از فضایل و مکارم اخلاق هستند تا به درجات رفیع و بزرگ نزد خداوند متعال نائل آییم و این نکته ای است که بیشتر مردم از ان غافل هستند در حالی که یکی از وسایل تقرب به خداوند متعال این ویژگی است. از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: (إن العبد ليبلغ بحسن خلقه عظيم درجات الآخرة وشرف المنازل وانه لضعيف العبادة) بندخ با حسن رفتار خود درجات بزرگی را در آخرت کسب می کند در حالی که در عبادت ضعیف بود. و همچنین در حدیث دیگری فرمود: ( ما من شيء اثقل في الميزان من حسن الخلق )7چیزی سنگین تر از حسن رفتار در میزان اعمال نیست. و از امام صادق (ع) نیز روایت شده که فرمودند : (ما يَقْدِم المؤمنُ على الله عزّ وجلّ بعملٍ بعد الفرائض أحبَّ إلى الله تعالى مِن أن يَسَع الناسَ بخُلقه)8 مومن عمل محبوبی بعد از فرائض و واجبات تقدیم خداوند نمی کند الا با حسن رفتار با مردم.
در مرتبه دوم به خاطر اینکه از ما بازخواست می شود و ما را مسئول دانسته اند همانگونه که قرآن به ما می گوید: (وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ) (الصافات: 24) (فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ) (الحجر: 92-93) به پروردگارت سوگند، (در قيامت) از همۀ آنها سؤال خواهيم كرد...از آنچه عمل مىكردند!
در مرتبه سوم باید سرمشق ما در تربیت فرزندانمان متناسب با آموزه های اهل بیت (ع) باشد و شایسته است که برخی از ویژگی ها را به عنوان پدر در خانواده اعمال کنیم و از آنجایی که روایات خواستند که ما مسئول امور جمعی از مردم (خانواده) باشیم و از در مهربانی و رأفت پدری کنیم باید از این مسئولیت الغای خصوصیت کنیم و بگوییم لازم است که این صفت در تمام مسئولیت ها لحاظ شود و آنرا گسترش و عمومیت ببخشیم.
1- حب فرزند و رعیت با لحاظ مسئولیت اجتماعی: از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: موسی ابن عمران به خداوند متعال عرضه داشت پروردگارا کدامین عمل نزد تو با ارزش تر است؟ خداوند فرمود: دوست داشتن کودکان، چرا که من آنها را بر توحید خود آفریدم و اگر آنها را بمیرانم از روی رحمت داخل در بهشت خود می کنم.9
از رسول خدا (ص) که فرمود: (أحبوا الصبيان وارحموهم...)10 کودکان را دوست و با آنها مهربان باشید.
همچنین از رسول اکرم (ص): (نظر الوالد الى ولده حباً له عبادة) 11 نگاه مهربانانه پدر به فرزند عبادت است.
امام صادق (ع) می فرماید: (إن الله عز وجل ليرحم العبد لشدة حبه لولده)12 خداوند متعال بنده را به خاطر شدت دوست داشتن فرزندش می آمرزد. این حب و دوست داشتن باید شامل تمام همه مردم شود چرا که همه مخلوق خداوند هستند و عاشق تمام آثار معشوق را دوست دارد و مردم همه مخلوق خداوند متعال هستند پس باید مخلوقات او را دوست بداریم.
2- رحمت و مهربانی: خداوند می فرماید: {فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ}[آل عمران : 159 به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان[ مردم نرم(و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند.
و در عهد امير المؤمنين (ع) به مالک اشتر زمانی که را به فرمانداری مصر منصوب کرد نوشت: ((وأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ ، والْمَحَبَّةَ لَهُمْ ، واللُّطْفَ بِهِمْ . ولا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً ، تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ ؛ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ : إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ ، وإِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ))13در دل خود نسبت به مردم احساس محبت بكن، آنان را دوست بدار و با ايشان مهربان باش، و مبادا نسبت به ايشان همچون جانور درندهاى باشى و خوردنشان را غنيمت بدانى زيرا كه مردم دو دسته اند: دسته اى برادر دينى تواند، و دسته ديگر در آفرينش با تو برابرند.
و در خصوص موضوع ما از رسول اکرم (ص) نقل شده که فرمود: (أحبوا الصبيان وارحموهم...)14 کودکان را دوست بدارید و به آنها مهربانی کنید. و از مصادیق و علامت های مهربانی پدر به فرزند: بوسیدن او، خوشحال کردن او، رضایتمندی او، دل او را مسرور کردن، نوازش کردن او، نگاه مهربانانه به او .... رسول خدا (ص) می فرماید: (من قبل ولده كتب الله عز وجل له حسنة، ومن فرحه فرحه الله يوم القيامة، ومن علمه القرآن دعي بالأبوين فيكسيان حلتين يضيء من نورهما وجوه أهل الجنة)15 هر کس فرزندش را ببوسد خداوند برای او حسنه ای می نویسد، و هر کس او را خوشحال کند خداوند او را در قیامت خوشحال می کند و هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد پدر و مادر را فرا می خوانند و دو روپوش نورانی بر تن آنها می کنند که نور آنها صورت بهشتیان را روشن می سازد.
رسول اکرم (ص) :(قبلوا أولادكم فإن لكم بكل قبلة درجة في الجنة ما بين كل درجتين خمسمائة عام)16 فرزندان خود را ببوسید زیرا برای هر بوسه درجه ای در بهشت است که فاصله میان آنها پانصد سال است. و از ایشان (ص) است زمانی که حسن و حسین را بوسید و اقرع ابن حابس به ایشان عرضه داشت: من ده فرزند دارم که هیچکدام از آنها را نبوسیدم. سپس رسول اعظم (ص) فرمود: (ما علي إن نزع الله الرحمة منك)17 بر من چه که خداوند رحمت و مهربانی را از دلت گرفته است.
و زمانی که رسول خدا (ص) حسن و حسین را می بوسید، عیینه عرضه داشت تا الآن کسی از ده فرزندم را نبوسیدم که ایشان فرمودند: (من لا يرحم لا يُرحم )18 کسی که مهربانی نکند به او مهربانی نمی شود.
از امام کاظم (ع) از پدرانش (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود: (إذا نظر الوالد الى ولده فسرّه، كان للوالد عتق نسمة، قيل: يا رسول الله، وإن نظر ستين وثلاثمائة نظرة؟! قال: الله أكبر)19 اگر پدر به فرزندش نگاه مهربانانه کند و او را خوشحال سازد به او پاداش آزاد کردن یک انسان را می دهند. عرضه شد یا رسول الله اگر سیصد و شصت بار نگاه کند چه؟ فرمود: خداوند از آن بزرگتر است.
همیشه رسول خدا (ص) صبحگاهان بر سر فرزندانش و فرزندان آنها نوازش می کشید. 20
حضرت علی (ع) فرمودند: ببوسیدن فرزند رحمت است.21
از رسول خدا (ص) نقل شده که زمانی که بر عثمان ابن مظعون وارد شد همراه او کودکی بود و او را می بوسید، پیامبر (ص) به او فرمود: این فرزند توست؟ پاسخ داد: بله. فرمود: آیا او را دوست داری؟ عرضه داشت: بله. پیامبر فرمود آیا می خواهی بگذارم بیشتر او را دوست بداری؟ پاسخ داد: پدر و مادرم به فدای تو بله. فرمود: (إنه من يرضي صبيا له صغيرا من نسله حتى يرضى ترضاه الله يوم القيامة حتى يرضى)22 هر کس کودک صغیری از نسلش را راضی نگهدارد خداوند او را در روز قیامت راضی خواهد کرد.
1- تغافل و چشم پوشی: با چشم پوشی از کارهایی که انجام می دهد گویا نمی دانی که چه کارهای اشتباه و غلطی از او سر زده است در عین حال که باید از دو او را تحت مراقبت قرار دهی.
و این مطلب در برخی از روایات اهل بیت (ع) مورد اشاره واقع شده است از حضرت علی (ع) نقل شده: (إن العاقل نصفه احتمال، ونصفه تغافل)23 به درستی که عاقل نصف او تحمل، و نصف دیگر تغافل است.
و نیز از ایشان نقل شده: شریف ترین رفتار و کردار انسان با کرامت تغافل از اموری که از آنها آگاه است.24
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: ( صلاح حال التعايش والتعاشر ملء مكيال ، ثلثاه فطنة، وثلثه تغافل )25 صلاح زندگی و تعامل بمثابه مکیال پر است که یک سوم آن تیز بینی و یک سوم دیگر تغافل.
از امام سجاد (ع) منقول است که فرمود: (( اعلم يا بني ان صلاح الدنيا بحذافيرها في كلمتين : اصلاح شأن المعايش ملء مكيال ثلثاه فطنه وثلثه تغافل ، لان الانسان لا يتغافل الا عن شيء قد عرفه ففطن له ))26
2- مدارا و نرم خویی با فرزندان، که یکی از آداب عمومی است که باید با همه مردم رعایت شود. از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: (أمرني ربي بمداراة الناس كما أمرني بأداء الفرائض)27 همانگونه که خداوند مرا به انجام واجبات امر فرمود به مدارا کردن با مردم نیز امر کرد. و نیز از ایشان که فرمود: (مداراة الناس نصف الإيمان، والرفق بهم نصف العيش)28مدارا کردن با مردم نصف ایمان و سازش و مهربانی نصف زندگی است. و همچنین فرمودند: (إن الله رفيق يحب الرفق، ويعطي على الرفق ما لا يعطي على العنف)29 خداوند رفیق است و رفق و مدارا را دوست دارد و بخاطر رفق می بخشد آنچه را که در لجاجت نمی دهد.
رفق از صفات خداوند متعال می باشد و همانگونه که در اصطلاح است از مقتضیات توحید عملی این است که متخلق به اخلاق خداوند بشود پس باید رفیق باشد، و زور و تندی و خشکی در رفتار و زبان را در تعامل با مردم در هر حال ترک کند تفاوتی نمی کند که با او بد رفتاری شود یا خیر.
از پیامبر (ص) روایت شده که فرمود: (خذوا بالناس الميسَّر ولا تملّوهم)30 از مردم به اندازه توانشان بخواهید و آنها را خسته و ملول نکنید. همچنین می فرماید: خداوند رفق را دوست دارد و بر آن کمک می کند31 همچنین می فرماید: اگر رفق مخلوق باشد چیزی زیباتر از او میان مخلوقات یافت نمی شود32 و نیز می فرمود: در رفق خیر و برکت وجود دارد و هر کس رفق ندارد از برکت و خیر محروم است33 از امام صادق (ع) است که فرمود: هر کس در کارهایش رفق و گذشت داشته باشد به آنچه از مردم می خواهد می رسد34
در آخرین وصیتی که خضر به حضرت موسی (ع) کرد این بود: (وإن أحب الأمور الى الله عز وجل ثلاثة.....الرفق بعباد الله، وما رفق أحد بأحد في الدنيا إلا رفق الله عزّ وجلّ به يوم القيامة)35 و از محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال سه کار است ... رفق و گذشت داشتن با بندگان خدا، کسی رفق و گذشت به کسی نمی کند مگر اینکه خداوند در روز قیامت به او رفق بورزد.
رفق از آداب دعوت و تبلیغ به سوی خداوند متعال و به خیر و کارهای خوب و ترک بدی هاست؛ خداوند متعال به موسی و برادرش هارون(ع) خطاب می کند:اذْهَبَا إلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى، فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَّيِّناً لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى (طه:43-44) بسوى فرعون برويد؛ كه طغيان كرده است! اما بنرمى با او سخن بگوييد؛ شايد متذكّر شود، يا(از خدا) بترسد!، رعایت کردن این ادب دارای آثار مهم روانی و روحی و اجتماعی36 است و فرصت و زمینه تاثیر را دوچندان می کند و در مقابل تندی و خشونت، نفرت و دوری و لجبازی را به بار می آورد37 خداوند می فرماید:ادْعُ إلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (النحل:125) با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن!. و همچنین می فرماید:ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (فصلت:34)بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه(خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است. این آداب در بین فرزندان و پدران باید بیشتر رعایت شود.
3- عفو و گذشت: به این معنا که مورد سرزنش و توبیخ و تنبیه قرار نگیرد. قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) در سیره عملی بر این گذشت در تعاملات اجتماعی و خانوادگی به طور عام تاکید فراوان شده است. خداومد در قرآن می فرماید:{وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}النور:22 آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند؛ آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا)البقرة :109،{وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ }البقرة : 219 از تو می پرسند چه انفاق کنیم بگو: گذشت را.{وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}البقرة : 237 و گذشت شما به پرهیزکاری نزدیکتر است،{إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا}النساء : 149اگر نيكيها را آشكار يا مخفى سازيد، و از بديها گذشت نماييد، خداوند بخشنده و تواناست.
خداوند متعال با وجود قدرت بر عقاب و تنبیه خود را با گذشت توصیف کرده است و ما موظف هستیم که مودب به آداب خداوند بشویم:{وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}[النحل :60 و براى خدا، صفات عالى است؛ و او قدرتمند و حكيم است. و متخلق به اخلاق خداوند شویم: (تخلقوا بأخلاق الله )38 در سخنانی که میان خداوند متعال و حضرت عیسی (ع) رد و بدل شد این بود: (طوبى لك ان اخذت بأدب الهك)39 خوشا بحالت که ادب خدایت را برگزیدی. از رسول خدا (ص): (رحم الله من اعان ولده على بره، وهو ان يعفو عن سيئته ويدعو له فيما بينه وبين الله )40 خداوند رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی کمک کند و از لغزشش در گذرد و برای او نزد خدا دعا کند.
4- مشورت و شرکت دادن در اظهار نظر: خداوند متعال می فرماید: (وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ) (آل عمران: 159) ده ها روایت از حضرت امیر (ع) در خصوص مشورت نقل شده است از جمله: (الشركة في الرأي تؤدي الى الصواب) (رقم 1942) شرکت در مشورت انسان را به درستی می کشاند. و (حقٌ على العاقل أن يضيف الى رأيه رأي العقلاء، ويضمَّ الى عمله علوم الحكماء) (رقم 4920) سزاوارست بر عاقل اين كه اضافه كند برأى خود راى عقلا را، و ضمّ كند بسوى علم خود علوم حكما را. و (من شاور الرجال شاركها في عقولها) (رقم 8652) هر كه مشورت كند با مردان شريك گردد با ايشان در عقلهاى ايشان. و(ما استنبط الصواب بمثل المشاورة) (رقم 9527)راه حق و صواب از هيچ جا بهتر از مشاوره به دست نمىآيد.
از امام صادق (ع): رسول خدا (ص) می فرماید: (عليكم بالعفو ، فان العفو لا يزيد العبد الا عزا، فتعافوا يعزكم الله )42 گذشت پيشه كنيد. زيرا عفو و گذشت جز عزت بر بنده نمىافزايد پس يكديگر را مورد عفو قرار دهيد تا خداوند شما را سرافراز نمايد.
مسئول و مربی و استاد نباید مستقیم از روش های تنبیه آمیز استفاده کند بلکه باید میان سخت گیری و تنبیه و میان عفو و گذشت تعادل برقرار کند چون در برخی مواقع روش های که در آن گذشت و عفو و چشم پوشی در برابر کار ناپسند بهترین نتیجه تربینی را به بار می آورد.
5- خوبی به فرزند و کمک کردن به او بر کارهای نیک: امام صادق (ع) می فرماید: مردی از انصار به پیامبر (ص) عرضه داشت: به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: پدر و مادرت. عرضه داشت: از دنیا رفته اند. فرمود: به فرزندانت نیکی کن.43
یونس ابن رباط از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: ( رحم الله من اعان ولده على بره، قال : قلت : كيف يعينه على بره؟ قال : يقبل ميسوره، ويتجاوز عن معسوره، ولا يرهقه، ولا يخرق به)44 خداوند رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی کمک کند.عرض کردم چگونه کمک کند؟ فرمود: به اندازه توانش از او بپذیرد و بیش از آن را در گذرد و به او ظلم نکند و او را احمق نداند.
رسول اکرم (ص) می فرماید: خداوند پدری که فرزندش را بر کار خیر کمک کند را می آمرزد.45
و همچنین مسئول باید زیر دستان خود را بر کار نیک کمک کند و همچنین بر اثر ادای وظیفه ی خود، او را بر اطاعت و پیروی کمک کند.
6- کودکی کردن با فرزند: روایات زیادی در خصوص بازی کردن پدر با فزرند و کودکی کردن وارد شده است به این معنا که خود را به اندازه سطح کودک در احساس و حرکات پایین بیاورد به صورتی که دو کودک با هم بازی می کنند.
امام علی (ع) می فرماید: هر که فرزند داشته باشد کودکی کند.47
جابر ابن عبدالله انصاری می گوید بر پیامبر اکرم (ص) وارد شدم در حالی که حسن و حسین بر پشت او سوار بودند و آنها را سواری می داد و می فرمود: چه خوب شتری دارید و شما چه خوب سوارانی هستید.49
سعد ابن ابی وقاص می گوید: بر پیامبر (ص) وارد شدم در حالی که حسن و حسین بر شکم او سوار و بازی می کردند. به او عرضه داشتم یا رسول الله آیا آنها را دوست داری؟ فرمود: چگونه آنها را دوست نداشته باشم در حالی که آندو ریحانه ی من هستند.50
ابو هریره می گوید: با رسول خدا نماز عشا را می خواندیم وقتی که به سجده رفتند حسن و حسین بر پشت او سوار شدند. هنگامی که سر از سجده بر داشت با مهربانی و آرامی آندو را از پشت گرفت و بر زمین نهاد، و همین را در ادامه تکرار کردند تا اینکه نماز را تمام کرد و آندو را گرفت و بر دو پای خود نشاند...51
اگر بخواهیم یک برداشت عامی از این مطلب داشته باشیم باید بگوییم نباید میان مسئولین و مردم مانع باشد و موانع ارتباط باید از بین بروند و نباید مسئولین از درد و مشکلات و حتی خوشحالی مردم بی خبر باشند و با آنها مشارکت در حزن و اندوه نداشته باشند و مراد تنها موانع مادی نیست حتی موانع غیر مادی را هم باید از بین برد مانند منشی و محافظ و دربان و مانند آن که مانع از رسیدن مردم برای حل مشکلات خود به مسئولین ذیربط می شوند یا موانع غیر مادی مانند پرستیژ و شأنیت خاص قائل شدن، که در زمان امویان و عباسیان مرسوم شد (آداب دار الخلافه) و کتاب ها در این زمینه نوشته شد، و امروزه به جایگاه و مقام معروف است اینها همه از بدعت های حاکمان است و از ویژگی های انبیاء و پیامبران و امامان و علماء صالح نیست به شکلی که خود را جدای از مردم نمی کردند و قابل شناخت نبودند همانگونه که امیر المومنین (ع) را اینگونه توصیف کردند (کان فینا کأحدنا) در میانمان مانند یکی از ما بود.
7- تساوی و عدالت میان فرزندان: از رسول خدا (ص) نقل شده: (( ... اتقوا الله واعدلوا بين اولادكم ...)52 تقوای خدا را داشته باشید و میان فرزندانتان عدالت را رعایت کنید.
همچنین فرمود: همانگونه که بر فرزندان واجب است به تو بر و نیکی کنند بر تو واجب است میان آنها عادلانه رفتار کنی.53
همچنین فرمود: در بخشش و عطا میان فرزندانتان تساوی را رعایت کنید.54
و همچنین از ایشان (ص) که فرمود: خداوند دوست دارد میان فرزندانتان عادلانه رفتار کنید حتی در بوسه زدن.55
از رسول خدا (ص): ( من كان له ابنة، فلم يؤذها، ولم يهنها ، ولم يؤثر ولده عليها ادخله الله الجنة)57 هر کس دختری دارد و او را اذیت و توهین نکند و پسر را بر او مقدم ندارد خداوند او را وارد بهشت می گرداند.
سعد ابن سعد اشعری می گوید: از امام رضا (ع) پرسیدم:... فدایت شوم، اگر مردی دخترانش را بیش از پسران دوست بدارد؟ امام (ع) فرمود: دختران و پسران در این خصوص مساوی هستند و خداوند آنها را به یک مقدار در نزد او قرار داده است.58
در عمل باید مسئول اینگونه باشد که میان آنها عدالت را رعایت کند و به سبب پولدار بودن یا مقام و موقعیت و مانند آن میانشان تبعیض نداشته باشد.
8- احسان و نیکی و خوش رفتاری: از رسول خدا (ص) منقول است: به فرزندانتان نیکی کنید و آداب خوب به آنها بیاموزید.59
و همچنین فرمود: ( رحم الله عبداً أعان ولده على بره بالإحسان اليه، والتآلف له وتعليمه و تأديبه)60 خدا رحمت کند بنده ای را که با انیکی بر فرزند او را بر نیکی کردن و الفت و آموزش و تادیب کمک کند.
9- شفقت و مهرورزی: امام علی (ع) می فرماید: (( يجب عليك ان تشفق على ولدك اكثر من اشفاقه عليك))61 بیش از مهربانی و شفقت فرزندت به تو باید به او شفقت و مهر بورزی. و این شفقت را باید با همه انسان ها رعایت شود. در حدیث قدسی آمده است: (الخلق عيالي فاحّبهم اليَّ اشفقهم على عيالي )62 خلق عیال من است و دوست داشترین آنها نزد من، شفیق ترین آنان با خلق من است.
و این منزلت بزرگی است که انسان می تواند با شفقت با خلق به این جایگاه رفیع برسد و خلق خدا منحصر به انسان نیست بلکه شامل حیوانات و حشرات و تمام مخلوقات است.
10- وفای به عهد: رسول اکرم (ص) می فرماید: (أحبوا الصبيان، وأرحموهم، وإذا وعدتموهم شيئا فوفوا لهم ،فإنهم لا يدرون إلا أنكم ترزقونهم)63 کودکان را دوست و به آنها مهربانی کنید، و اگر به آنان وعده دادید به عهد خود وفا کنید چون آنها نمی دانند و شما به آنها روزی می رسانید.
از امیر المومنین (ع) نقل شده که فرمود: رسول اکرم (ص) فرمود: اگر کسی به فرزندش وعده داد به وعده اش عمل کند.64
و نیز ایشان (ع) فرمود: دروغ در جدیّت و در شوخی شایسته نیست، و شایسته نیست کسی به فرزندش وعده دهد و وفا نکند، زیرا دروغ انسان را به گمراهی و گناه می کشاند و گمراهی و گناه او را به آتش...65
از ابا الحسن (ع) نقل شده که فرمود: اگر به کودکانتان وعده دادید به وعده خود وفا کنید زیرا آنان شما را روزی دهند می دانند؛ خداوند برای چیزی به اندازه غضب برای زنان و کودکان، غضب نمی کند.66
مسئولان نیز باید به وعده های خود به مردم عمل کنند و این را وسیله رسیدن به مقام نداند که وقتی به خواسته خود رسید به آنچه وعده داده بود پشت کند و عمل نکند.
11- دیگران را بر خود مقدم داشتن: خداوند متعال می فرماید: (وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) (الحشر/9)و آنها را بر خود مقدّم مىدارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند. پدر و مادرها برای اینکه فرزندان سیر باشند خود گرسنه می مانند و بخاطر آنان بی خوابی می کشند و برای خوشبختی آنان خود را به زحمت می اندازند؛ کسی که مسئولیت یک کاری را به عهده می گیرد نیز باید همانند یک پدر مهربان نسبت به کسانی که مسئولیت آنها را به عهده گرفته رفتار کند و این ویژگی را حضرت زهرا (س) در وصف امیر المومنین (ع) در خطبه خود مورد اشاره قرار داد و فرمود: (( ولم يكن يتحلى من الدنيا بطائل، ولا يحظى منها بنائل، غير ري الناهل وشبعة الكافل)67 او اگر بر مسند مى نشست هرگز بهرهاى فراوان از بيت المال را به خود اختصاص نمى داد و از فزونى و ثروت دنيا جز به مقدار نياز برداشت نمى كرد، به مقدار آبى كه تشنگى را فرو نشاند و خوراكى كه گرسنگى را برطرف نمايد.
12- سعه صدر: از ویژگی های مسئول سعه صدر است حضرت امیر (ع) می فرماید: (آلة الرئاسة سعة الصدر )68 ابزار ریاست سعه صدر است.
13- خیر خواهی: از لوازم و شرایط مسئولیت خیر خواهی است حضرت صادق (ع) می فرماید: ( طلبت الرئاسة فوجدتها في النصيحة لعباد الله )69 ریاست را نیافتم مگر در خیرخواهی برای بندگان خدا.
........................................................................................................
1 ) سخنرانی حضرت آیت الله العظمی یعقوبی دام ظله در جمع روحانیون کاروان های حج در روز دو شنبه 27/شوال/1437 مطابق 1/8/2016
[2 ) صحيح مسلم: 3/1459/ 20
3 ) نهج البلاغة: الخطبة 167
4 ) بحار الانوار: 36/6-9 والتفاصيل في خطاب المرحلة 9/64
5 - اصول الكافي، ج1، كتاب الحجة، باب : ما يجب من حق الامام على الرعية، وحق الرعية على الامام.
6 ) اصول الكافى ( الجزء الاول من الطبعة الحديثة ) : 406 .
7 ) ميزان الحكمة : 3/134
8 ) الكافي 100:2 / ح 4 )
9 - البرقي، المحاسن،ج1،ص200،باب المحبوبات، ح15.
10 - الكافي، ج6،ص49.
11 - مستدرك الوسائل، ج15،ص170،ح17894.
12 - اصول الكافي، ج 6، ص 50.
13 - جواهر البحار – كتاب الروضة: باب عهد أمير المؤمنين عليه السلام إلى الأشتر حين ولاه مصر
14 - الكافي ح6/ص49
15 - الكافي ج6 ص 49
16 - مكارم الاخلاق ص 220
17 مكارم الاخلاق ص 220
18 - وسائل الشيعة ، ح27657
19 - مستدرك الوسائل ج15 / ص 169، ح17886
20 - عدة الداعي ، ص87
21 - مكارم الاخلاق ، ص220
22 - كنز العمال ح 45958
23 - غرر الحكم: 2378
24 - نهج البلاغة / الحكمة 323
25 - تحف العقول ص 393
26 - الخزاز القمي / علي ابن محمد ، كفاية الاثر ص240 . تحقيق عبد اللطيف الحسني ، انتشارات بيدار ن مطبعة الخيام قم 1401 م
27) الكافي: 2/117.
28) الكافي: 2/117.
29) الكافي: 2/120.
30) كنز العمال: ح 5393.
31 - الكافي،ن.م،ح12.
32- الكافي،ن.م،ح 13.
33 - الكافي،ن.م،ح 7.
34- الكافي،ن.م،ح 16.
35 - الصدوق، الخصال، ص111.
38 - الجامع الحديثي الثانوي كتاب بحار الأنوار للعلامة المجلسي.
39 - الكافي : ج8/ ص135
40 - الحلي احمد ابن فهد عدة الداعي ونجاح الساعي ، ص 86 مؤسسة الرسول الاعظم ، العراق ط1 2010 م
41 - هداية العلم في تنظيم غرر الحكم:311.
42 - الكافي : ج2/ ص 108
43 - الكافي ج6، ص49
44 - الطوسي محمد بن الحسن ، تهذيب الاحكام في شرح المقنعة ج8/ص113 ح390 تحقيق الموسوي الخرساني ، دار الكتب الاسلامية طهران،1365هـ شرح مفردات الحديث ((لايرهقه ): أى لا يسفه عليه ولا يظلمه من الرهق محركة او يحمل عليه ما لا يطيقه. و((الخرق )) بالضم: الحمق والجهل اى لا ينسب اليه الحمق.
45 - مستدرك الوسائل ،ج15/ ص168/ ح17885
46 - من لا يحضره الفقيه ج3،ص483، ح4707
47 - الكافي ج6/ص50
48 - العدلان مثنى العِدل وهو نصف الحمل على احد شقي الجمل وسميا ب1لك لتساويهما
49 - ابن شهر آشوب ، محمد بن علي ، مناقب آل ابي طالب ج3/ص158 تحقيق لجنة اساتذة من النجف الاشرف المطبعة الحيدرية 1376هـ -1956 م والطبراني ، سليمان بن احمد المعجم الكبير ج3/ص52، تحقيق عبد المجيد السلفي ، دار احياء التراث العربي ط2، 1404هـ 1984م.
50 - الهيثمي- المصدر: مجمع الزوائد - الصفحة أو الرقم: 9/184 خلاصة حكم المحدث: رجاله رجال الصحيح
51 - (حم) 10669، انظر الصحيحة: 3325، وقال الأرناؤوط: إسناده حسن.
52 - كنز العمال ، ج16ص445
53 - كتاب السنن الكبرى – عن ابي داوود
54 - كتاب حديث خالد بن مرداس السراج /حديث 12
55 - ميزان الحكمة – ج4/ص3673
56 - من لا يحضره الفقيه ج3/ص483
57 - عوالي اللئالي، ج1،ص181
58 - الكافي ج6 / ص51
[59 - مستدرك الوسائل ج15/ص167،ح17883
60 - مستدرك الوسائل ج15/ص167،ح17886
61 - شرح نهج البلاغة : ج20 / الحكم المنسوبة الى امير المؤمنين (g) ح 152
62 - دعائم الإسلام ج2 ص320 ح1207. وشرح نهج البلاغة: ج20 ص340 الرقم 893
63 - الكافي ج6، ص49
64 - مستدرك الوسائل ، ج15،ص 170، ح 17893
65 - الصدوق / الامالي ،ص505ن ح696 تحقيق قسم الدراسات الاسلامية – مؤسسة البعثة، طهران ط1،1417هـ
66 - الكافي ج6، ص 50
67 ) الاحتجاج: 1/139
68 - نهج البلاغة / الحكمة 176
69 - مستدرك الوسائل : 12/173/ ح 13810